نمی کنند، حیوانات یا افراد ضعیف تر ممکن است زمین بخورند و زیر دست و پا بروند. "ضیم" به معنای ظلم و ستم است.
حضرت در این فراز از خطبه درباره پیامدهای ضعف و سستی سپاه خود میفرماید: من شما را میبینم که مانند سوسمارهای در حال فرار بدنهایتان به همدیگر میخورد و مانند آنها صدای خش خش شما هم بلند است. در حقیقت حضرت درصدد بیان ضعف و سستی آنها میباشد، و به آنها تذکر میدهد که در پی حق و حقیقت نیستید و حق خود را از دشمن نمی گیرید و از ظلم و ستم جلوگیری نمی کنید. اساسا جنگ برای دفاع از حق و جلوگیری از ظلم است، ولی حضرت به اصحاب و سپاه خود میگوید: شما به دنبال تحقق هدفهای جنگ نیستید.
به نظر میرسد در تشبیه فرار اصحاب و سپاه به فرار سوسمارها نکته ای مفهومی هم نهفته است و آن تحقیر آنهاست.
نقش اختیار انسان در نجات و هلاکت او
"قد خلیتم والطریق؛ فالنجاة للمقتحم، والهلکة للمتلوم"
( همانا این شمایید و این راه راست؛ پس رهایی برای کسی است که بی باک در آن وارد شود، و نابودی برای درنگ کننده چشم انتظار است.)
"مقتحم" به معنای کسی است که بی باک در کاری وارد شود و خود را به خطر اندازد. "متلوم" به کسی گفته میشود که اهل تصمیم و عمل نیست و در کارها درنگ میکند و منتظر است که کارش را دیگری انجام دهد. به نظر میرسد معنای "تلوم" با "تلون" نزدیک به هم باشند. برای این که متلون هم کسی است که رنگ به رنگ است و هر روز تصمیم عوض میکند. خلاصه کسانی که دل و دل میکنند و تصمیم نمی گیرند به آنها "متلوم" گفته میشود. همان گونه که در اوایل انقلاب بعضی اشخاص مسائل را