شما فرا رسیده باشد خواهی نخواهی مرگ به سراغ شما خواهد آمد. البته اگر در جایی باشد که انسان میخواهد بی جهت خود را به کشتن بدهد صحیح نیست، و باید جان خود را مطابق این آیه شریفه حفظ کند: (و لاتلقوا بأیدیکم الی التهلکة ) سوره بقره (2)، آیه 195. "و خودتان را با دستان خویش به هلاکت نیندازید."
البته ممکن است که این عبارت، ابتدای خطبه بوده ولی به خاطر گزینش سید رضی نظم عبارات به هم خورده و جابجا شده باشد؛ شاهد این مطلب وجود این خطبه با نظم و ترتیبی مغایر با نهج البلاغه در کتاب الجمل است که در آنجا عبارت "ان الموت..." در ابتدای خطبه آمده است، و عبارت "و أی امری منکم أحس..." در قسمت پایانی خطبه ذکر شده است.الجمل، ص 190. بنابراین وجهی برای مقدر گرفتن سؤال فرضی باقی نمی ماند و حضرت برای از بین بردن ترس مردمان از مرگ، و تحریک و ترغیب آنان به جنگ، و پایداری و استقامت در آن، سخنان خود را با این عبارت آغاز کرده است.
"ان الموت طالب حثیث": مرگ با سرعت به دنبال شماست؛ "لا یفوته المقیم": مرگ از کسی که ایستاده و بر جای مانده است فوت نمی شود و از چنگ آن رهایی نمی یابد؛ یعنی اگر قرار باشد مرگ او را در مییابد. "و لا یعجزه الهارب": و آن شخص هم که از مرگ گریزان است نمی تواند مرگ را عاجز و ناتوان کند.
خلاصه اگر انسان از مرگ فرار کند و وظیفه خود را انجام ندهد، بالاخره مرگ به سراغش میآید. پس چه بهتر که به وظیفه خود عمل نماید و در جنگ و مبارزه شجاعت به خرج دهد و در مواقع ضرورت از دیگران هم حمایت و دفاع کند، و این دفاع از همرزم را وظیفه الهی بداند. بالاخره هنگامی که اجل انسان سر رسید و زمان مرگ فرا رسید، انسان را در هر شرایطی به کام خود میکشد.