به عنوان مثال اگر قرار باشد حسن فرزند حسین به دنیا بیاید، ابتدا باید پدر و مادر او وجود داشته باشند؛ همچنین لازم است که پدر و مادر آنها هم به دنیا آمده باشند، و دیگر شرایط هم به طوری آماده شود تا معلول قابلیت کامل برای به وجود آمدن را پیدا کند؛ و تا شرایط کاملا محقق نشود حسن فرزند حسین به دنیا نخواهد آمد. پس برای این که موجود مادی محقق شود باید فاعل آن تام الفاعلیة و قابل آن نیز تام القابلیة باشد؛ و برای تحقق موجودات از جانب خداوند نقصی وجود ندارد. برای این که خداوند تام الفاعلیة است ولی معلول که باید تام القابلیة باشد گاهی این طور نیست و نیاز به تحقق شرایطی دارد. این نکته را هم باید توجه داشت که ظرفیت و گنجایش وجودی هر موجودی - یعنی مقدار بهره ای که میتواند از وجود داشته باشد - ذاتی آن است و دیگر به دست فاعل وی نمی باشد.
مقایسه عالم ملکوت با عوالم بالاتر
"و ما أهول ما نری من ملکوتک ، و ما أحقر ذلک فیما غاب عنا من سلطانک"
( و چه بسیار هولناک و بزرگ است آنچه که ما از عالم ملکوت تو مشاهده میکنیم، و چه بسیار ناچیز است آنچه میبینیم در برابر آنچه از سلطنت و قدرت تو از ما پنهان است.)
"ملکوت" صیغه مبالغه "ملک" است.
عرفا و به تبع آنها فلاسفه در مورد مراتب مختلف هستی اصطلاحاتی دارند که به طور خلاصه عبارتند از:
1 - مرتبه هاهوت: ذات باری تعالی را با قطع نظر از صفات او مرتبه هاهوت میگویند.
2 - مرتبه لاهوت: ذات باری تعالی را با لحاظ و در نظر آوردن همه صفات کمالیه مرتبه لاهوت میگویند.