در نسخه های خطی نهج البلاغه عبارت "و قد کانت..." تا "فلقد کنا" نیامده است ولی در نسخه های چاپ شده این فراز آمده است.
به هر حال حضرت میفرماید: من به شما گفتم و هشدار دادم که به حرف سپاه معاویه و پیشنهاد او گوش ندهید و حکمیت را نپذیرید، ولی متأسفانه شما آن را پذیرفتید؛ و شما را در صفین میدیدم که چگونه حکمیت را به دشمن عطا کردید. به این معنا که ما در آستانه پیروزی قرار داشتیم و مالک اشتر در نزدیکی چادر و یا مقر فرماندهی معاویه مشغول پیشروی بود، ولی شما بودید که فشار آوردید و مالک اشتر را مجبور به بازگشت کردید.
"و قد کانت هذه الفعلة": و این کار یکباره شما یعنی قبول حکمیت این گونه انجام شد "و قد رأیتکم أعطیتموها": و من خودم دیدم شما این حکمیت را به آنها دادید؛ یعنی با خدعه و حیله آنها گول خوردید و بر من برای قبول حکمیت فشار آوردید.
مسئولیت امام (ع) در رابطه با اصرار بر حکمیت
"والله لئن أبیتها ما وجبت علی فریضتها، و لا حملنی الله ذنبها"
( سوگند به خدا هر آینه اگر از حکمیت امتناع مینمودم لازم و بایسته بودن آن بر من واجب نبود، و خداوند گناه آن را بر من بار نمی کرد.)
پذیرش حکمیت اولا و بالذات بر من واجب نبود. آنچه در مرحله اول بر من واجب بود ادامه جنگ بود، ولی شما فشار آوردید و این فشار را مدام افزایش میدادید و من نیز به دلیل نداشتن نیرو ناچار آن را پذیرفتم؛ چون راه دیگری برایم باقی نمانده بود. بنابراین حکمیت و پذیرفتن آن بر من واجب نبود، و خداوند نیز گناه آن را بر گردن من نمی گذاشت. زیرا من از ابتدا با آن مخالف بودم و شما آن را بر من تحمیل نمودید.