کسانی قرار دارند که مسلمان و برادر ما محسوب میشوند و توسل آنها به قرآن و حکم قرار دادن قرآن دلیل مسلمان بودن آنهاست و باید پیشنهادشان را بپذیریم ؟
"حیلة و غیلة و مکرا و خدیعة" یک جمله معترضه و تعلیلیه است؛ یعنی قرآن بر سر نیزه کردن، اعتقاد قلبی آنها نبود بلکه برای حیله گری و مکاری و خدعه گری و نیرنگ بود. خلاصه وقتی قرآنها از روی حیله و حقه بازی بر سر نیزه رفت این شما بودید که از معاویه و سپاهش طرفداری کرده و آنان را برادران خود و دعوت شدگان به اسلام دانستید و گفتید همان طور که پیامبر ما را به اسلام فرا خواند آنان را نیز دعوت نموده، از این رو هر دو گروه مسلمان هستیم.
"استقالونا واستراحوا الی کتاب الله سبحانه، فالرای القبول منهم والتنفیس عنهم"
( که از ما درخواست گسستن [ جنگ ] را نموده اند و خواهان آرامش با کتاب خداوند سبحان گردیده اند؛ پس رأی، پذیرش از آنها و برطرف کردن اندوه از آنان است.)
"اقالة" به معنای فسخ معامله؛ و "استقال" یعنی طلب فسخ معامله، و در اینجا به معنای درخواست ترک جنگ است. "تنفیس" نیز به معنای رفع گرفتاری و یا فراهم کردن راه فرج و راه گریز نسبت به کسی است.
در این عبارت، حضرت به دنبال فرمایش قبلی خطاب به خوارج میفرمایند: شما بودید که گفتید آنان طلب اقاله جنگ کرده اند. به این معنا که آنان گفتند تا حالا جنگ میکردیم ولی از این پس میخواهیم با هم آشتی کنیم و رفیق بشویم. و برای راحتی به کتاب خدای سبحان پناه بردند، پس رأی صحیح این است که پیشنهاد آنان را بپذیریم و گرفتاری آنها را رفع کنیم و یا راه گریزی پیش پای آنها بگذاریم.