صفحه ۴۸۱

بنابراین فعل ماضی برای تحقق است و فعل مستقبل برای ترقب و انتظار. البته به طور طبیعی زمان از فعل ماضی و مستقبل استفاده می‎شود، ولی زمان در خود فعل وجود ندارد.

در این عبارت نیز معنای "و یرید أن یحل دینکم" این نیست که در آینده می‎خواهد گره دین شما را سست کند، بلکه معنایش این است که اساس کار شیطان و بنای او بر این است که چنین کند و کار او استمرار دارد.

حضرت می‎فرماید: شیطان راههای خود را آسان می‎کند؛ و اگر شما از شیطان پیروی کردید و به دنبال او رفتید، کار شیطان این است که ابتدا دین شما را بتدریج و گره گره باز می‎کند و در نهایت دین شما از دست می‎رود. شیطان هیچ گاه به یک مسلمان ابتدا نمی گوید که دست از اسلام بردار. برای این که می‎داند موفق نمی شود و یک مسلمان بدون مقدمه دست از دین خود برنمی دارد. بنابراین ابتدا در حج و روزه و خمس و زکات و احیانا نماز یک یک اشکال می‎کند و این امور را که مانند گره محکم هستند بتدریج باز می‎کند و عقیده فرد را نسبت به آنها سست می‎کند تا به اصل دین برسد. بسیاری از افرادی که دین خود را از دست می‎دهند، انسان مشاهده می‎کند که از ابتدا دین خود را کنار نگذاشته اند؛ بلکه شیطان در ذهن و دل آنان بتدریج وسوسه می‎کند و در واجبات دین و محکمات آن ایجاد تردید می‎کند و سپس اصل دین را نشانه می‎گیرد.

"و یعطیکم بالجماعة الفرقة ، و بالفرقة الفتنة"

( و به عوض اتحاد به شما جدایی ببخشد، و به واسطه جدایی فتنه و فساد بر پا سازد.)

عبارت "و بالفرقة الفتنة" را نهج البلاغه عبده ندارد.

بنا و اساس کار شیطان این است که می‎خواهد اتحاد و یگانگی شما مسلمانان را تبدیل به تفرقه و جدایی کند و از بین تفرقه و جدایی ها ایجاد فتنه نماید. به اسم های مختلف مثل راستی و چپی و حد وسط و طرفدار این گروه یا آن حزب، اجتماع و هماهنگی را از بین می‎برد و به جماعت شما افتراق و جدایی را عطا می‎کند.

ناوبری کتاب