صفحه ۴۷۸

صف در صف محاصره و احاطه کردند؛ گروهی از آنان به شهادت رسیدند و گروه دیگری نجات یافته و به سلامت ماندند.

"لا یبشرون بالا حیأ و لا یعزون بالموتی"

( به واسطه زندگان بشارت داده نمی شدند، و به خاطر مردگان تسلی داده نمی شدند.)

مسلمانان صدر اسلام آن چنان در اندیشه مرگ و شهادت بودند که اگر به آنان بشارت تولد فرزندی داده می‎شد و یا گفته می‎شد که دوست و همراهت زنده است چندان خوشحال نمی شدند، و از مرگ و شهادت دوستان و برادران خود نیز آن چنان اندوهگین و ناراحت نمی شدند که محتاج تسلیت گفتن باشند.

"مره العیون من البکأ، خمص البطون من الصیام"

( سفیدچشمانی از گریه، خالی شکم هایی از روزه.)

"مره" جمع "أمره" به معنای کسی است که چشمانش تار یا خون آلود و یا سفید شده و بالاخره عیب پیدا کرده است. "خمص" نیز جمع "أخمص" به معنای شکم خالی است.

مسلمانان صدر اسلام کسانی بودند که به دلیل گریه و زاری کردن، چشمان آنها معیوب شده بود؛ و بر اثر بسیاری روزه شکم آنان لاغر شده بود.

"ذبل الشفاه من الدعاء، صفر الالوان من السهر، علی وجوههم غبرة الخاشعین"

( خشک لبانی از دعا، زردرنگ هایی از شب زنده داری، بر چهره آنان غبار فروتنان.)

"ذبل" و "ذبل" جمع "ذابل" به معنای خشک و بی رطوبت است. البته "ذبل" را در لغت نیافتم. "شفاه" نیز جمع "شفه" به معنای لب می‎باشد. "صفر" هم جمع "أصفر" به معنای زرد است. "غبرة" نیز به معنای غبار و گرد می‎باشد.

افرادی را که علی (ع) تأسف از دست دادنشان را می‎خورد کسانی بودند که از

ناوبری کتاب