صف در صف محاصره و احاطه کردند؛ گروهی از آنان به شهادت رسیدند و گروه دیگری نجات یافته و به سلامت ماندند.
"لا یبشرون بالا حیأ و لا یعزون بالموتی"
( به واسطه زندگان بشارت داده نمی شدند، و به خاطر مردگان تسلی داده نمی شدند.)
مسلمانان صدر اسلام آن چنان در اندیشه مرگ و شهادت بودند که اگر به آنان بشارت تولد فرزندی داده میشد و یا گفته میشد که دوست و همراهت زنده است چندان خوشحال نمی شدند، و از مرگ و شهادت دوستان و برادران خود نیز آن چنان اندوهگین و ناراحت نمی شدند که محتاج تسلیت گفتن باشند.
"مره العیون من البکأ، خمص البطون من الصیام"
( سفیدچشمانی از گریه، خالی شکم هایی از روزه.)
"مره" جمع "أمره" به معنای کسی است که چشمانش تار یا خون آلود و یا سفید شده و بالاخره عیب پیدا کرده است. "خمص" نیز جمع "أخمص" به معنای شکم خالی است.
مسلمانان صدر اسلام کسانی بودند که به دلیل گریه و زاری کردن، چشمان آنها معیوب شده بود؛ و بر اثر بسیاری روزه شکم آنان لاغر شده بود.
"ذبل الشفاه من الدعاء، صفر الالوان من السهر، علی وجوههم غبرة الخاشعین"
( خشک لبانی از دعا، زردرنگ هایی از شب زنده داری، بر چهره آنان غبار فروتنان.)
"ذبل" و "ذبل" جمع "ذابل" به معنای خشک و بی رطوبت است. البته "ذبل" را در لغت نیافتم. "شفاه" نیز جمع "شفه" به معنای لب میباشد. "صفر" هم جمع "أصفر" به معنای زرد است. "غبرة" نیز به معنای غبار و گرد میباشد.
افرادی را که علی (ع) تأسف از دست دادنشان را میخورد کسانی بودند که از