"خمص البطون من الصیام"
( خالی شکم هایی از روزه.)
"خمص" جمع "أخمص" به معنای شکم خالی و لاغر است. این افراد از بسیاری روزه شکم هایشان لاغر شده بود. جهاد میکردند و در عین حال روزه هم میگرفتند و اهل گریه و دعا و نماز شب نیز بودند.
"ذبل الشفاه من الدعاء"
( خشک لبانی از دعا.)
"ذبل" و "ذبل" به یک معنا هستند؛ و جمع "ذابل" به معنای خشک و پژمرده است. در بعضی نسخه ها "ذبل" آمده است که در کتابهای لغت یافت نشد.
مسلمانان نخستین به دلیل دعا خواندن بسیار، دارای لب های خشکیده بودند. شب و روز به یاد خدا بودند و ذکر خدا میگفتند و یا دعا میکردند.
"صفر الالوان من السهر"
( زرد رنگ هایی از شب زنده داری.)
"صفر" جمع "أصفر" به معنای رنگ زرد است.
شب ها بیدار بودند و از بسیاری شب زنده داری و نماز شب، رنگ آنان زرد شده بود.
"علی وجوههم [ غبرة ] غبرة الخاشعین"
( بر چهره آنان غبار فروتنان.)
"غبرة" و "غبرة" هر دو صحیح است. در قرآن کریم "غبرة" آمده است: (و وجوه یومئذ علیها غبرة ) .سوره عبس (80)، آیه 40.