فرمانده خود ایمان ندارند و دلشان با او هماهنگ نیست، دردی است که طبیبان نیز از درمان آن خسته شده اند. مانند آبکش که اگر با طناب به ته چاه برای آب کشیدن برود بدون آب بیرون میآید، و تداوم فرستادن آبکش برای کشیدن آب موجب درماندگی میشود.
به هر حال اطراف معاویه شیاطین و دنیا پرستان زیادی جمع شده بودند و معاویه نیز پول زیادی به آنان میداد و آنها هم متقابلا به نفع او و علیه امیرالمؤمنین شیطنت میکردند. این بود که حضرت تنها ماند. به همین دلیل نسبت به اصحاب خود و همکاری آنها با دشمن اظهار دلگیری میکند.
"أللهم قد ملت": خدایا خسته و ملول شده اند "أطبأ هذا الدأ الدوی": طبیبان این درد بسیار شدید "و کلت النزعة بأشطان الرکی": و درمانده شدند آبکش هایی که به وسیله طنابهای بلند چاه آب میکشند.
اینجا در حقیقت حضرت علی (ع) این نیروهای ناپایدار و فریب خورده را تشبیه به چاهی میکند که آب ندارد و میفرماید: آبکش هایی که بخواهند به وسیله طنابهای بلند تدبیر از چاه شما که آب ندارد آب برای خود بکشند خسته و ملول میشوند.
حضرت با تعبیرات مختلف این حقیقت را یادآور میشود که شما نیرویی نبودید که روی کمک شما حساب کنم و ناچار شدم بر خلاف نظرم حکمیت را به اجبار بپذیرم و نتیجه غیر مطلوب آن را همه دیدید و حالا که کار از کار گذشته پشیمان شده اید.
یادی از مؤمنان پاکباز گذشته
"أین القوم الذین دعوا الی الاسلام فقبلوه، و قرءوا القرآن فأحکموه، و هیجوا [ هیجوا] الی القتال [ الجهاد] فولهوا وله اللقاح الی أولا دها"