این که حضرت این سه فرض را با کلمه "لو" بیان کرده است، گویای این است که هیچ کدام از این راهها ممکن نبود و در واقع حضرت دارد عذر میآورد. اشکال کار این بود که مجبور کردن شما امکان نداشت، پس توسط چه کسی باید جنگ را ادامه میدادم و باید به چه کسی اعتماد مینمودم ؟! هنگامی که بیست هزار نفر از شما بر من فشار آوردید و گفتید در صورت ادامه جنگ تو را میکشیم،وقعة صفین، ص 489 و 490. من به وسیله چه کسی میتوانستم به جنگ ادامه بدهم و حرف حق خود را به پیش ببرم. گویا حضرت میخواهد محترمانه بفرماید: دیدگاه اول مبنی بر لزوم ادامه جنگ حق بوده، ولی چون عملا پیشبرد آن امکان نداشته مجبور به قبول حکمیت شده است. نتیجه آن هم به ضرر و شکست سپاه حضرت تمام شد.
"أما و الله لو أنی حین أمرتکم بما أمرتکم به": به خدا سوگند آگاه باشید اگر هنگامی که شما را امر کردم که بیایید حکمیت را بپذیرید، اگر این امر را قبول نمی کردم بلکه "حملتکم علی المکروه": شما را به جنگی وادار میکردم که آن را خوش نداشتید "الذی یجعل الله فیه خیرا": آن جنگی که خدا در آن خیر و نیکویی قرار میداد "فان استقمتم هدیتکم": پس اگر استقامت میکردید و فرمان میبردید من تا پیروزی راهنمای شما بودم "و ان اعوججتم قومتکم": و اگر کجی و اعوجاجی پیدا میکردید شما را مستقیم مینمودم "و ان أبیتم تدارکتکم": و اگر از ادامه جنگ امتناع و ابا میکردید کسان دیگری را به جای شما میآوردم و نیروی لازم را برای ادامه جنگ تدارک مینمودم؛ "لکانت الوثقی": اگر هر کدام از این کارها را انجام میدادم و بر پیمان اولیه استوار میماندم راه محکمی را انتخاب کرده بودم؛ "و لکن بمن ؟": ولی توسط چه کسی جنگ را ادامه میدادم ؟ "و الی من ؟": و به چه کسی اعتماد مینمودم ؟