صفحه ۴۵۹

این که حضرت این سه فرض را با کلمه "لو" بیان کرده است، گویای این است که هیچ کدام از این راهها ممکن نبود و در واقع حضرت دارد عذر می‎آورد. اشکال کار این بود که مجبور کردن شما امکان نداشت، پس توسط چه کسی باید جنگ را ادامه می‎دادم و باید به چه کسی اعتماد می‎نمودم ؟! هنگامی که بیست هزار نفر از شما بر من فشار آوردید و گفتید در صورت ادامه جنگ تو را می‎کشیم،وقعة صفین، ص 489 و 490. من به وسیله چه کسی می‎توانستم به جنگ ادامه بدهم و حرف حق خود را به پیش ببرم. گویا حضرت می‎خواهد محترمانه بفرماید: دیدگاه اول مبنی بر لزوم ادامه جنگ حق بوده، ولی چون عملا پیشبرد آن امکان نداشته مجبور به قبول حکمیت شده است. نتیجه آن هم به ضرر و شکست سپاه حضرت تمام شد.

"أما و الله لو أنی حین أمرتکم بما أمرتکم به": به خدا سوگند آگاه باشید اگر هنگامی که شما را امر کردم که بیایید حکمیت را بپذیرید، اگر این امر را قبول نمی کردم بلکه "حملتکم علی المکروه": شما را به جنگی وادار می‎کردم که آن را خوش نداشتید "الذی یجعل الله فیه خیرا": آن جنگی که خدا در آن خیر و نیکویی قرار می‎داد "فان استقمتم هدیتکم": پس اگر استقامت می‎کردید و فرمان می‎بردید من تا پیروزی راهنمای شما بودم "و ان اعوججتم قومتکم": و اگر کجی و اعوجاجی پیدا می‎کردید شما را مستقیم می‎نمودم "و ان أبیتم تدارکتکم": و اگر از ادامه جنگ امتناع و ابا می‎کردید کسان دیگری را به جای شما می‎آوردم و نیروی لازم را برای ادامه جنگ تدارک می‎نمودم؛ "لکانت الوثقی": اگر هر کدام از این کارها را انجام می‎دادم و بر پیمان اولیه استوار می‎ماندم راه محکمی را انتخاب کرده بودم؛ "و لکن بمن ؟": ولی توسط چه کسی جنگ را ادامه می‎دادم ؟ "و الی من ؟": و به چه کسی اعتماد می‎نمودم ؟

ناوبری کتاب