"عقدة" در لغت از ماده "عقد" و به معنای چیز بسته شده است. غیر از معنای لغوی کاربردهای اصطلاحی هم دارد؛ از جمله پیمان و عهد را "عقد" و "عقدة" میگویند.
در مورد جمله حضرت که فرمود: "هذا جزاء من ترک العقدة" دو احتمال مطرح کرده اند:منهاج البراعة، ج 8، ص 133 و 134.
الف - احتمال اول این که حضرت در حقیقت خطاب به خودش میفرماید: این سرگردانی و حیرت اصحاب در جریان حکمیت کیفر و جزای کسی است که عهد و پیمان محکم را رها کرد. به این معنا که قرار و حق این بود که ما با دشمن جنگ کنیم تا بالاخره یا پیروز و یا کشته شویم. ما باید همین راه را ادامه میدادیم. ولی به دلیل فشارهای شما ناچار شدم حرف شما را بپذیرم و این مشکلات بعدی پیش آمد. به تعبیر دیگر اصل اولی و قطعی، ادامه جنگ تا پیروزی بود، ولی از روی ناچاری به دلیل عدم فرمانبرداری و اطاعت شما مجبور شدم حرف شما را بپذیرم. ولی ای کاش نپذیرفته بودم و بر حرف و منطق اول خود پافشاری میکردم تا شما اکنون سوژه ای علیه من نداشته باشید. میفرماید: این جهل شما یا اشکال شما به من جزای من است که آن پیمان محکم و دستور خدا برای جنگ را رها کردم.
ب - احتمال دوم این است که حضرت درصدد محکوم کردن آنهاست و میفرماید: این که شما اشکال میکنید، یعنی این جهالت شما که نمی دانید تصمیم اول یا دوم درست بود، به خاطر شکستن پیمان با رهبر خود و ادامه ندادن جنگ است. اگر شما بر پیمان خود با من استوار و پایدار مانده بودید و آن پیمان اولی را نقض نمی کردید و به جنگ ادامه میدادید، اکنون این مشکلات برای شما پیش نمی آمد. ولی شما پیمان خود را شکستید و مرا در فشار گذاشتید.