"خطبه 121 - قسمت دوم"
"هذا جزاء من ترک العقدة . أما والله لو أنی حین أمرتکم [ بما أمرتکم ] به، حملتکم علی المکروه الذی یجعل الله فیه خیرا، فان استقمتم هدیتکم، و ان اعوججتم قومتکم، و ان أبیتم تدارکتکم، لکانت الوثقی؛ و لکن بمن ؟ و الی من ؟ أرید أن أداوی بکم و أنتم دائی، کناقش الشوکة بالشوکة و هو یعلم أن ضلعها معها.
أللهم قد ملت أطبأ هذا الدأ الدوی، و کلت النزعة بأشطان الرکی. أین القوم الذین دعوا الی الاسلام فقبلوه، و قرءوا القرآن فأحکموه، و هیجوا [ هیجوا] الی القتال [ الجهاد] فولهوا وله اللقاح الی أولا دها، و سلبوا السیوف أغمادها، و أخذوا بأطراف الارض زحفا زحفا و صفا صفا. بعض هلک و بعض نجا. لا یبشرون بالا حیأ، و لا یعزون بالموتی [ عن الموتی ]، مره العیون من البکأ، خمص البطون من الصیام، ذبل الشفاه من الدعاء، صفر الالوان من السهر، علی وجوههم [ غبرة ] غبرة الخاشعین."
اعتراض به موضع امام در قبال حکمیت
این خطبه که در جلسه قبل درباره آن صحبت شد مربوط به حکمیت است. عرض کردیم که امیرالمؤمنین (ع) در جنگ صفین و پس از پیشنهاد آتش بس معاویه، عقیده داشتند که باید جنگ ادامه پیدا کند. برای این که پیشنهاد آتش بس هنگامی داده شد که معاویه و سپاهیانش در آستانه شکست قرار گرفتند و نزدیک بود مالک اشتر خیمه معاویه را تصرف کند. در این شرایط معاویه در اوج ناچاری و درماندگی، با حیله گری