مرکز حکومت را رها کند و برای یک اقدام نظامی کوچک، خود را از مرکز دور نماید.
در تاریخ آمده است حتی هنگامی که خلیفه دوم عمر با امیرالمؤمنین (ع) مشورت کرد که مرکز خلافت را رها کند و به سوی ایران برای جنگ حرکت کند، امیرالمؤمنین (ع) فرمود: شما نباید حرکت کنید و مرکز را رها نمایید.در صحاح جوهری، ج 2، ص 756، ذیل ماده "عمر" آمده است: و معنی لعمر الله و عمر الله: أحلف ببقأ الله و دوامه، یعنی قسم میخورم به بقا و همیشگی خداوند. عمر و عمر هر دو مصدر و به یک معنا هستند ولی در قسم فقط عمر به صورت مفتوح به کار میرود. بالاخره عمر به هر صورت خلیفه بود و امیرالمؤمنین (ع) هم او را راهنمایی میکند و مصلحت نمی داند که از مرکز دور شود.
آرزوی شهادت...
"والله لولا رجائی الشهادة عند لقائی العدو - [ و] لو قدحم لی لقاؤه - لقربت رکابی، ثم شخصت عنکم، فلا أطلبکم ما اختلف جنوب و شمال"
( سوگند به خدا اگر نبود امید من به شهادت هنگام ملاقاتم با دشمن - و ای کاش ملاقات با او برایم مقدر شده باشد - هر آینه مرکب خود را آماده کرده، سپس از شما جدا و دور میشدم، و تا آن هنگام که باد جنوب و شمال در رفت و آمد است خواستار دیدارتان نمی شدم.)
"حم" به معنای "قدر" است. و عبارت "و لو قد حم لی لقاؤه" یک جمله معترضه است.
"رکاب" در این جا به معنای "مرکوب" است، یعنی حیوان سواری مثل اسب و شتر؛ "لقربت رکابی" یعنی حیوان سواری خود را آماده و مهیا میکردم. "شخصت" از ماده "شخوص" به معنای خارج شدن، دور شدن و کوچ کردن است. "اختلاف" هم به معنای رفت و آمد میباشد؛ و مقصود از "جنوب و شمال" بادی است که از سمت جنوب و شمال میوزد.