این معنا به سفره ای گفته میشود که در زیر آسیاهای دستی و خانگی پهن میکردند تا آردها روی آن سفره بریزد.
"مدار" مصدر میمی و به معنای محل دور و چرخش است.
عبارت "فارقتها" به دو صورت ثبت شده است: در بیشتر نسخه ها با ضمیر مذکر "ه" (فارقته) آمده، ولی در نسخه عبده و ابن میثم با ضمیر مؤنث "ها" (فارقتها) ذکر شده است. اگر ضمیر به صورت مؤنث باشد به "الرحی" برمی گردد و معنایش این چنین میشود: پس وقتی من از سنگ آسیا جدا شوم سنگ چرخشش به هم خورده و سنگ زیرین آسیا میجنبد؛ ولی اگر ضمیر مذکر "ه" باشد به مکان برمی گردد و معنا چنین میشود: وقتی که من از جای خود جدا شدم سنگ آسیا چرخشش به هم خورده و سنگ زیرین آن جنبش و نوسان پیدا میکند.
خلاصه حضرت امیر(ع) میخواهد بفرماید: رابطه حاکم نسبت به اموری که در جامعه و حکومت جریان دارد مانند رابطه محور سنگ آسیا، به سنگ های بالا و زیرین آسیا است؛ و حاکم همانند محوری است که امور به واسطه او سامان مییابند و به وجود او نظم برپا میباشد.
"هذا - لعمر الله - الرای السوء"
( سوگند به خدا این اندیشه بدی است.)
"لعمر الله" یعنی به بقاء خداوند سوگند،منهاج البراعة، ج 8، ص 104. این نظر و پیشنهادی که شما میدهید که من مرکز حکومت و بیت المال و... را رها کنم و بروم در یک منطقه دور افتاده ای جنگ کنم، رأی بسیار ناپسندی است؛ و هیچ فرد عاقلی چنین کاری نمی کند که