صفحه ۴۱۳

این معنا به سفره ای گفته می‎شود که در زیر آسیاهای دستی و خانگی پهن می‎کردند تا آردها روی آن سفره بریزد.

"مدار" مصدر میمی و به معنای محل دور و چرخش است.

عبارت "فارقتها" به دو صورت ثبت شده است: در بیشتر نسخه ها با ضمیر مذکر "ه" (فارقته) آمده، ولی در نسخه عبده و ابن میثم با ضمیر مؤنث "ها" (فارقتها) ذکر شده است. اگر ضمیر به صورت مؤنث باشد به "الرحی" برمی گردد و معنایش این چنین می‎شود: پس وقتی من از سنگ آسیا جدا شوم سنگ چرخشش به هم خورده و سنگ زیرین آسیا می‎جنبد؛ ولی اگر ضمیر مذکر "ه" باشد به مکان برمی گردد و معنا چنین می‎شود: وقتی که من از جای خود جدا شدم سنگ آسیا چرخشش به هم خورده و سنگ زیرین آن جنبش و نوسان پیدا می‎کند.

خلاصه حضرت امیر(ع) می‎خواهد بفرماید: رابطه حاکم نسبت به اموری که در جامعه و حکومت جریان دارد مانند رابطه محور سنگ آسیا، به سنگ های بالا و زیرین آسیا است؛ و حاکم همانند محوری است که امور به واسطه او سامان می‎یابند و به وجود او نظم برپا می‎باشد.

"هذا - لعمر الله - الرای السوء"

( سوگند به خدا این اندیشه بدی است.)

"لعمر الله" یعنی به بقاء خداوند سوگند،منهاج البراعة، ج 8، ص 104. این نظر و پیشنهادی که شما می‎دهید که من مرکز حکومت و بیت المال و... را رها کنم و بروم در یک منطقه دور افتاده ای جنگ کنم، رأی بسیار ناپسندی است؛ و هیچ فرد عاقلی چنین کاری نمی کند که

ناوبری کتاب