صفحه ۴۱۱

سپاه خود بیرون روم که گروهی از طرفداران معاویه را در یک نقطه دورافتاده دنبال کنم؛ و چون معاویه هر روز گروهی را برای یورش به یک شهر یا روستایی می‎فرستد من نیز مانند تیرهایی که در جعبه تیری که پر نیست جابجا می‎شوند، از این شهر به آن شهر و از این سو به آن سو در حرکت باشم. اگر جعبه تیری پر باشد تیرها به هم فشرده شده و تکان نمی خورد؛ اما اگر چند تا تیر، بخصوص تیر بدون پر و پیکان در یک جعبه بزرگ باشد، با تکان خوردن جعبه، تیرها هم به این طرف و آن طرف غلت خورده و جابجا می‎شوند.

در گذشته به لحاظ این که از تیر و تیردان استفاده می‎شده، مثال زدن به آن مطابق فرهنگ روز بوده است. حضرت مطابق درک مردم زمان خود سخن می‎گوید و انتظار برخی اصحاب از ایشان را به آن جعبه تیر تشبیه نموده، می‎فرماید: در این صورت من هم باید از این منطقه به آن منطقه دیگر مانند چند تیر در ترکش در حال جابجایی باشم.

"ثم أخرج": سپس همه این مسئولیت ها را رها کنم و خارج شوم "فی کتیبة": در یک فوجی از لشکر "أتبع أخری": که دنبال کنم فوج و دسته دیگری را. به این معنا که چون معاویه هر روز گروهی را به نقطه ای اعزام می‎کند من هم باید - بر اساس پیشنهاد شما - هر روز در حرکت باشم و از نقطه ای به نقطه دیگر بروم. "أتقلقل تقلقل القدح": بجنبم و جابجا بشوم مانند جنبیدن و جابجا شدن تیر "فی الجفیر الفارغ": در تیردان خالی.

جایگاه رهبر جامعه

"و انما أنا قطب الرحی، تدور علی و أنا بمکانی"

( و جز این نیست که من محور سنگ آسیا هستم، که آسیاسنگ بر گرد من می‎چرخد و من در جای خود ثابت هستم.)

ناوبری کتاب