ذهن شما؟ شمایی که نه توفیق استواری در راه حق دارید و نه به میانه روی هدایت شده اید.
"أ فی مثل هذا ینبغی لی أن أخرج ؟ انما یخرج فی مثل هذا رجل ممن أرضاه من شجعانکم و ذوی باسکم"
( آیا در چنین موردی برای من سزاوار است که بیرون شوم ؟ جز این نیست که در چنین موردی مردی از دلاوران و جنگ آزمودگان شما بیرون میشود که من او را میپسندم و برمی گزینم.)
"شجعان" و "شجعان" به ضم و کسر شین جمع "شجاع" و "شجاع" و "شجاع" به معنای "الجرئ المقدم الشدید القلب عند البأس"لسان العرب، ج 3، ص 210، ماده "سدد". یعنی کسی که دارای جرأت، و پیش تازنده و قوی دل در هنگام سختی و جنگ باشد.
در بعضی از نسخه ها عبارت "شجعائکم" آمده است المنجد، ص 375، ماده "شجع". که جمع "شجیع" و به همان معنای شجاع میباشد. مثل عجیب و عجاب که به یک معنا هستند.منهاج البراعة، ج 8، ص 104؛ "الشجعأ" جمع "شجیع" و فی بعض النسخ "شجعانکم" بالنون و هو بالضم و الکسر جمع "شجاع". "بأس" به معنای شجاعت و دلیری است، به جنگ هم "بأساء" میگویند.
از سخنان حضرت معلوم میشود که درگیری و تهاجم در یک منطقه خاصی بوده است و یک گروه اندکی یورش آورده اند که باید برای مقابله با آنان یک تیپ یا هنگ را فرستاد نه همه سپاه و یا همه فرماندهان لشکر را. برای همین میفرماید: آیا به گمان شما در چنین موردی که دشمن به یک شهر یا منطقه کوچکی یورش آورده است، باید من به عنوان امام و فرمانده سپاه از مرکز حکومت خارج شوم ؟! در صورتی که بیرون رفتن من برای دفع تهاجم دشمن در چنین شرایطی لازم نیست، بلکه باید یکی از فرماندهان شجاع و مورد اعتماد را به همراه گروه لازم برای سرکوب دشمن و دفع شر آنها فرستاد.