و بخشش و یا قرض دادن نشود، کمال بی انصافی است و حقارت خود را میرساند.
خداوند هم که مالک تمام نظام آفرینش است نسبت به بندگان خود این طور عمل کرده است.
در قرآن کریم میفرماید: (من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له أضعافا کثیرة ) بحارالانوار، ج 34، ص 313؛ به نقل از الخرائج والجرائح، راوندی، ج 1، ص 199؛ و با اندک تفاوتی در این کتابها نیز آمده است: مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص 20؛ معجم کبیر، طبرانی، ج 1، ص 237. "کیست آن کس که به خدا قرض نیکویی دهد تا خدا برای او بیفزاید آن را به چندین برابر."
این لطف خداست که مالی را به انسان ارزانی داشته و بعد برای او احترام و شخصیت قائل شده و برای این که او را رشد و کمال بخشد و مورد آزمایش و امتحان قرار دهد از وی میخواهد که در راه خدا آن را بذل و بخشش کند و یا قرض دهد.
انتقاد از فداکاری نکردن در راه خدا
"و لا أنفس خاطرتم بها للذی خلقها"
( و نه جانها را برای کسی که آنها را آفریده به مخاطره افکندید.)
در اینجا باز حضرت میفرماید: شما نفس و جانتان را نیز حاضر نیستید در راه خدا به مخاطره بیندازید؛ خدایی که وجودتان از اوست. در اینجا هم به جای "لله"، "للذی خلقها" به کار برده است. زیرا که خداوند انسان را خلق کرده و سراسر وجود انسان از خداوند است. وجود انسان از جهت حدوث و پیدایش و نیز از جهت بقا و استمرار وابسته به خداوند است و خداوند میخواهد که انسان برای رشد و تکامل خود و جامعه و تثبیت و تحکیم اهداف بلند انسانی، وجود و نفس خود را در راه خدا به خطر بیندازد و حاضر به جهاد و فداکاری در راه او شود؛ ولی انسان حاضر نمی شود