صفحه ۳۷۰

متحیر شده اید و امر و کار شما بر خودتان نیز متشتت است؛ نمی توانید حق را ببینید و هر کس چیزی به ذهنش خطور می‎دهد. گویا درباره این که جهنم وجود دارد یا نه، و حرف پیشوایان دین در این باره درست است یا نه، تردید دارید و سرگردان می‎باشید.

"فتاه عنکم رایکم": پس رأی و اندیشه شما حیران و سرگردان شده است؛ "و تشتت علیکم أمرکم": و امر شما بر خودتان پراکنده و آشفته گشته است.

آرزوی جدایی و وصال

"و لوددت أن الله فرق بینی و بینکم، و ألحقنی بمن هو أحق بی منکم"

( و به خدا قسم دوست داشتم که خداوند میان من و شما جدایی افکنده، و مرا به کسی که سزاوارتر است به من از شما ملحق می‎فرمود.)

"لام" در "لوددت" اصطلاحا لام قسم است؛ یعنی به خدا قسم.

حضرت در این فرمایش از مردم بسیار گله کرده و از خدا آرزوی مرگ می‎کند و می‎فرماید: شما به اندازه ای غفلت زده و نسبت به دستورات خداوند بی اعتنا شده اید که من آرزو داشتم اساسا با شما زندگی نمی کردم. چه انسانهای خوبی در ابتدا و در صدر اسلام داشتیم. افراد و شخصیت هایی مانند سلمان فارسی و ابوذر و عمار یاسر و دیگر صحابه پیامبر و بالاتر از همه خود پیغمبراکرم (ص) که اکنون همه آنان از دست رفته اند. کاش با آنان بودم؛ ولی متأسفانه روزگار مرا از دیدن و بودن با آنان محروم کرده و گرفتار شما مردمی کرده است که به حرف حق گوش نمی دهید و هر کسی دنبال زندگی خود می‎باشد. از خداوند می‎خواهم که مرا به پیامبر و اصحاب آن حضرت و انسانهای شایسته و وارسته ملحق سازد و از افرادی همچون اشعث بن قیس و امثال آنها - که به نام اصحاب امیرالمؤمنین (ع) بودند ولی منافقانه علیه آن حضرت فعالیت می‎کردند - نجات دهد.

ناوبری کتاب