متحیر شده اید و امر و کار شما بر خودتان نیز متشتت است؛ نمی توانید حق را ببینید و هر کس چیزی به ذهنش خطور میدهد. گویا درباره این که جهنم وجود دارد یا نه، و حرف پیشوایان دین در این باره درست است یا نه، تردید دارید و سرگردان میباشید.
"فتاه عنکم رایکم": پس رأی و اندیشه شما حیران و سرگردان شده است؛ "و تشتت علیکم أمرکم": و امر شما بر خودتان پراکنده و آشفته گشته است.
آرزوی جدایی و وصال
"و لوددت أن الله فرق بینی و بینکم، و ألحقنی بمن هو أحق بی منکم"
( و به خدا قسم دوست داشتم که خداوند میان من و شما جدایی افکنده، و مرا به کسی که سزاوارتر است به من از شما ملحق میفرمود.)
"لام" در "لوددت" اصطلاحا لام قسم است؛ یعنی به خدا قسم.
حضرت در این فرمایش از مردم بسیار گله کرده و از خدا آرزوی مرگ میکند و میفرماید: شما به اندازه ای غفلت زده و نسبت به دستورات خداوند بی اعتنا شده اید که من آرزو داشتم اساسا با شما زندگی نمی کردم. چه انسانهای خوبی در ابتدا و در صدر اسلام داشتیم. افراد و شخصیت هایی مانند سلمان فارسی و ابوذر و عمار یاسر و دیگر صحابه پیامبر و بالاتر از همه خود پیغمبراکرم (ص) که اکنون همه آنان از دست رفته اند. کاش با آنان بودم؛ ولی متأسفانه روزگار مرا از دیدن و بودن با آنان محروم کرده و گرفتار شما مردمی کرده است که به حرف حق گوش نمی دهید و هر کسی دنبال زندگی خود میباشد. از خداوند میخواهم که مرا به پیامبر و اصحاب آن حضرت و انسانهای شایسته و وارسته ملحق سازد و از افرادی همچون اشعث بن قیس و امثال آنها - که به نام اصحاب امیرالمؤمنین (ع) بودند ولی منافقانه علیه آن حضرت فعالیت میکردند - نجات دهد.