باخبر میشدید - هرگز در خانه نمی ماندید و در پی زندگی نبودید و بر سر و سینه زنان بیرون میرفتید؛ مانند هنگامی که خدای ناکرده زلزله میشود و مردم دیگر در خانه های خود نمی مانند و همه در خیابان و بیابان گریه و زاری میکنند و اساسا زندگی و کار و کاسبی و خانه و زن و بچه همه به هم میخورد.
دو احتمال در کلام حضرت
برخی از شراح این مسأله را مطرح کرده اند که آیا این فراز از خطبه درباره فتنه هایی است که پس از حضرت به وجود میآید و بر اثر آن مردم از خانه های خود خارج میشوند و به گریه و زاری میپردازند، یا مربوط به آخرت میشود و حضرت میخواهند از هول و هراسهایی که در قیامت وجود دارد سخن بگویند.
ابن أبی الحدید اساسا متعرض این بحث نشده است و نگفته که این فراز از خطبه مربوط به آخرت است یا مربوط به دنیا و فتنه های پس از آن حضرت؛ ولی ابن میثم متعرض بحث شده و گفته است که در اینجا دو احتمال وجود دارد:
الف - احتمال اول این است که فرمایش حضرت مربوط به دنیا باشد و حضرت درباره فتنه های پس از خود سخن میگویند. در حقیقت حضرت میفرمایند: من میدانم که پس از من فتنه هایی به وجود میآید و انسانها و حاکمان ستمگری میآیند و بر مردم مسلط میشوند که حقوق مردم را تضییع کرده و آنان را به قتل میرسانند؛ اگر این فتنه هایی را که پس از این میآید و من هم اکنون آنها را - به واسطه علم غیبی که دارم - مشاهده میکنم شما هم میدانستید، در این صورت هم اکنون به خیابانها میریختید و در کوچه ها و خیابانها گریه و زاری سر داده و به سر و سینه خود میزدید و همه چیز خود را فراموش میکردید.
ابن میثم شاهد این مطلب را اواخر خطبه میداند که حضرت در آنجا به جریان حجاج بن یوسف اشاره میکنند. پس بر اساس احتمال اول حضرت ابتدا یک امر کلی