هم نبود، ولی به لحاظ این که آن حضرت مخلوق خداوند است و از طرفی در عالم طبیعت زندگی میکند، بیش از اندازه ای که مقتضای طبیعتش باشد نمی تواند کاری انجام دهد.
تفاوت بین "قاصر" و "مقصر" در همین است. "مقصر" کسی است که با داشتن توانایی، در انجام وظیفه خود کوتاهی میکند؛ ولی "قاصر" کسی است که توانایی انجام آن را ندارد، و مثلا فکر او تا حدودی است و بیشتر از آن را درک نمی کند. به همین دلیل مسئولیت و تکلیفی بیش از آن ندارد. حتی کسانی که مسلمان نیستند اگر فرض کردیم آنها برای دین و آیین و اعتقادات خود تحقیق کردند و زحمت کشیدند ولی اشتباه فهمیدند، قاصر و در آن دنیا معذور هستند. اگر واقعا به این باور رسیده است که مسیحیت حق است و اسلام درست نیست و در تحقیق هم کوتاهی نکرده است بلکه ادله برای او ناکافی بوده و او را به مقصد نرسانده است، دیگر نمی توان او را گناهکار دانست. البته آن درجات عالی را که یک مسلمان و مؤمن ممکن است به آن برسد او ندارد ولی گناهکار هم نیست. زیرا بر خداوند قبیح است کسی را که زحمت خود را کشیده ولی اشتباه کرده است عذاب کند. بنابراین آنچه مورد مذمت و بد میباشد این است که انسان تقصیر و کوتاهی کند و مسئولیت خود را انجام ندهد؛ ولی هنگامی که عقل و توان او بیشتر از آنچه انجام میدهد نمی رسد، نمی توان او را گناهکار دانست. قرآن کریم میفرماید: (لا یکلف الله نفسا الا وسعها) سوره فصلت (41)، آیه 20 و 21. "خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کند."
"فبلغ رسالات ربه": پس پیغمبراکرم (ص) پیامهای پروردگار خود را رساند "غیر وان": بدون هیچ سستی در انجام مسئولیت خود "و لا مقصر": و بدون هیچ تقصیر و کوتاهی در آنها.