از مغز برسد که مربوط به قوه سامعه است، آنگاه ما آن مسموع و صدا را درک میکنیم. در صورتی که خداوند نیاز به این مقدمات ندارد. برای این که همه نظام وجود عین وابستگی به خداوند است و بنابراین همه آنها حاضر پیش خداوند بوده و به آنها احاطه وجودی و علمی و علم حضوری دارد. پس "سمع نطقه" در حقیقت یعنی "علم نطقه"؛ یعنی خداوند نطق او را درک میکند.
"و من سکت علم سره": آنهایی هم که ساکت اند در درونشان هر چه هست خداوند اسرارشان را میداند. چیزی در نظام هستی وجود ندارد مگر این که خداوند آن را دانسته و نسبت به جزئیات آن آگاهی دارد.
فلاسفه میگویند: "صفحات الاعیان عند الله کصفحات الاذهان عندنا"شرح منظومه، بخش منطق، ص 121. "صفحه های کتاب تکوین و موجودات خارجی نزد خداوند مانند صفحه های کتاب ذهنی و موجودات ذهنی در نزد ما میباشند." صورتهای ذهنی اشیاء در ذهن شما حاضر است و شما کاملا نسبت به آنها احاطه و علم و آگاهی دارید. به عنوان مثال هنگامی که شما گنبد حضرت معصومه (س) را در ذهن خود تصور میکنید، در حقیقت این گنبد ذهنی را در ذهن خود خلق کرده و نسبت به آن احاطه علمی دارید. حضور همه عالم و موجودات خارجی نیز در نزد خدا به همین وزان بلکه به مراتب بالاتر است؛ برای این که خالق بودن ما نسبت به صورتهای ذهنی مان همراه با شرایط و به گونه ضعیف است، بلکه خود ما و صورتهای ذهنی اشیاء در نزد ما همگی عین ربط و وابستگی به حق تعالی است؛ ولی خالقیت خداوند، مستقل و بدون وابستگی به غیر بوده و او کاملا عالم، قادر و محیط علی الاطلاق بر هستی است؛ و همه نظام وجود عین ربط و حضور عند الرب است.