صفحه ۳۵۳

شده است. در اینجا سید رضی به عنوان شاهد مثال، شعری از یک شاعر عرب آورده است:

"قال ذو الرمة :

حدابیر ما تنفک الا مناخة ____علی الخسف أو نرمی بها بلدا قفرا"

"مناخة" یعنی خوابگاه؛ و "خسف" به معنای کمبود، نقصان و شکم گرسنه است، و "قفر" به معنای زمین بی آب و علف می‎باشد.

ابن أبی الحدید می‎گوید: مرحوم سید رضی شعر را اشتباهی نقل کرده و در شعر "حراجیج" آمده است نه "حدابیر".سوره توبه (9)، آیه 71. در هر صورت ما کاری به اشتباه ایشان نداریم، شاید عبارت نسخه ای که ایشان داشته "حدابیر" بوده است. "ذو الرمة" که یکی از شعرای عرب است شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 7، ص 265؛ و "حراجیج" جمع "حرجوج" به معنای ماده شتر لاغر دراز است. گفته است که: "حدابیر ما تنفک الا مناخة علی الخسف": شترهای لاغری که پیوسته با شکم گرسنه در خوابگاه خفته اند "أو نرمی بها بلدا قفرا": یا آنها را در سرزمین بی آب و علف رها کرده ایم.

"و قوله (ع): "و لا قزع ربابها" القزع: القطع الصغار المتفرقة من السحاب"

"قزع" جمع "قزعة" است. البته جمع به معنای اصطلاحی نیست بلکه "تاء" برای وحدت است و "قزع" اسم جنس است. "قزع" به معنای قطعه ها و پاره های کوچک و پراکنده ابر می‎باشد. "رباب" را مرحوم سید رضی معنا نکرده است که ما گفتیم به معنای ابر سفید است. توضیح دادیم حضرت امیر(ع) اینجا از خداوند می‎خواهد که بارانی نازل فرماید که ابر سفیدش تکه تکه نباشد، بلکه فشرده و انبوه باشد.

ناوبری کتاب