مرحوم سید رضی میگوید: در این عبارت کلمه "ذات" در تقدیر است؛ یعنی: "و لا ذات شفان ذهابها": و بارانهای اندک و خفیف آن صاحب یا دارای باد سرد نباشد. زیرا اگر باران کم باشد و از طرف دیگر باد هم بیاید زود خشک میشود و اثری از باران باقی نمی ماند.
آثار این بارش
"حتی یخصب لا مراعها المجدبون، و یحیی ببرکتها المسنتون"
( تا این که به جهت فراوانی آن باران قحطی زدگان پر از نعمت گردند، و به برکت آن سختی کشیده های سال قحطی زندگی یابند.)
"خصب" به معنای حاصلخیزی و نعمت فراوان است و در مقابل "جدب" میباشد که به معنای قحطی است. بنابراین "المجدبون" به معنای قحطی زدگان و فاعل "یخصب" میباشد. "امراع" همان مریع بودن است که پیش از این گفتیم به معنای فراوانی است. "مسنتون" نیز از ماده "سنة" است که در اصل به معنای سال میباشد، هر چند به معنای قحطی هم آمده است.
با توجه به این که حضرت در عبارات قبل ویژگی های بارانی را که از خدا میخواهند بیان کردند، در این عبارت علت آن را ذکر میکنند که چرا چنین بارانی را از تو میخواهیم؛ زیرا به واسطه فراوانی باران، قحطی زدگان پر از ناز و نعمت شوند و آنان که گرفتار سالهای قحطی بودند زنده گردند.
میفرمایند: تا این که به واسطه فراوانی آن باران، قحطی زدگان نعمت فراوان یابند و به برکت آن کسانی که گرفتار سالهای قحطی بودند زنده شوند.
"فانک تنزل الغیث من بعد ما قنطوا، و تنشر رحمتک ، و أنت الولی الحمید"
( زیرا به راستی تو باران را هنگامی فرو میفرستی که خلایق مأیوس شده اند، و رحمتت را پراکنده میگردانی، و تویی صاحب اختیار و ستوده.)