خداوند، امید گرفتاران
"و أخلفتنا مخایل الجود [ الجود]، فکنت الرجأ للمبتئس، والبلاغ للملتمس"
( و خلف وعده کرده است با ما ابرهایی که ما را به خیال باران میاندازند؛ خدایا پس تو برای دردمند امید، و برای درخواست کننده کافی هستی.)
"جود" به معنای ابر باران زا، و "جود" به معنای بخشش است. در اینجا هر دو کلمه صحیح و با معنا میباشد. در شرح ابن أبی الحدید ضمن آن که آن را به فتح جیم دانسته میگوید: به ضم جیم نیز خوانده شده است؛ کما این که در نسخه صبحی صالح این گونه آمده است.
"مخایل" جمع "مخیلة" میباشد و به معنای مظنه و چیزی است که انسان را به خیال و تصور میاندازد. "المخایل من السحب" یعنی: ابرهایی که علائم و آثار بارندگی در آن است.
"مبتئس" اسم فاعل از باب افتعال و از ماده "بؤس" است که به معنای نیازمندی و گرفتاری و ناراحتی میآید.
"بلاغ" به معنای کفایت یا به معنای چیزی است که انسان را به هدف برساند.
گاهی در آسمان تکه ابرهایی پیدا میشود که سر و صدا میکند و انسان گمان میکند که باران میآید ولی پس از مدت کوتاهی سر و صداها تمام میشود و بارانی نمی بارد. این است که حضرت میفرماید: خدایا این ابرها و رعد و برق آن ما را به این خیال میاندازند که باران میآید. به عبارت دیگر این رعد و برقها امید باران میدهد ولی با ما خلف وعده کرده اند و باران نباریده است. پس ما از این ابرها و سر و صدای آنها ناامید شده ایم ولی تو امید کسانی هستی که گرفتار ناراحتی ها و سختی ها شده اند؛ و تو کفایت کننده و به مقصود رساننده کسانی هستی که به تو التماس میکنند و از تو حاجت های خود را میخواهند.