صفحه ۳۳۴

خداوند، امید گرفتاران

"و أخلفتنا مخایل الجود [ الجود]، فکنت الرجأ للمبتئس، والبلاغ للملتمس"

( و خلف وعده کرده است با ما ابرهایی که ما را به خیال باران می‎اندازند؛ خدایا پس تو برای دردمند امید، و برای درخواست کننده کافی هستی.)

"جود" به معنای ابر باران زا، و "جود" به معنای بخشش است. در اینجا هر دو کلمه صحیح و با معنا می‎باشد. در شرح ابن أبی الحدید ضمن آن که آن را به فتح جیم دانسته می‎گوید: به ضم جیم نیز خوانده شده است؛ کما این که در نسخه صبحی صالح این گونه آمده است.

"مخایل" جمع "مخیلة" می‎باشد و به معنای مظنه و چیزی است که انسان را به خیال و تصور می‎اندازد. "المخایل من السحب" یعنی: ابرهایی که علائم و آثار بارندگی در آن است.

"مبتئس" اسم فاعل از باب افتعال و از ماده "بؤس" است که به معنای نیازمندی و گرفتاری و ناراحتی می‎آید.

"بلاغ" به معنای کفایت یا به معنای چیزی است که انسان را به هدف برساند.

گاهی در آسمان تکه ابرهایی پیدا می‎شود که سر و صدا می‎کند و انسان گمان می‎کند که باران می‎آید ولی پس از مدت کوتاهی سر و صداها تمام می‎شود و بارانی نمی بارد. این است که حضرت می‎فرماید: خدایا این ابرها و رعد و برق آن ما را به این خیال می‎اندازند که باران می‎آید. به عبارت دیگر این رعد و برقها امید باران می‎دهد ولی با ما خلف وعده کرده اند و باران نباریده است. پس ما از این ابرها و سر و صدای آنها ناامید شده ایم ولی تو امید کسانی هستی که گرفتار ناراحتی ها و سختی ها شده اند؛ و تو کفایت کننده و به مقصود رساننده کسانی هستی که به تو التماس می‎کنند و از تو حاجت های خود را می‎خواهند.

ناوبری کتاب