صفحه ۳۲۴

انشقاق است که همان ترک خوردن و شکاف پیدا کردن است، و معنای دوم آن خشکیدن می‎باشد. بنابراین با توجه به این که "انصاحت" دو معنا دارد خود جمله نیز به حسب معنا دارای دو احتمال می‎باشد:

الف - معنا و احتمال اول این که: خدایا کوههای ما در اثر خشکسالی شکاف برداشته است. بر اساس این معنا باید ببینیم چطور می‎شود که کوهها شکاف برمی دارد؟ در پاسخ این سؤال می‎گویند: در صورتی که چندین سال روی کوهها باران نبارد آن مواد مذابی که در زیر زمین و زیر کوهها قرار دارد احتمال فوران آنها بیشتر می‎شود و هنگامی که این مواد مذاب فوران پیدا کند قهرا کوهها شکاف پیدا می‎کنند؛ در صورتی که اگر باران ببارد مواد مذاب فوران نمی کند و کوهها به این زودی شکاف پیدا نمی کنند. البته گاهی شکاف کوهها بر اثر زلزله است و یا اگر آتشفشان بشود کوهها شکافهای عمیق و زیاد پیدا می‎کنند، اما اگر زلزله و آتشفشان هم نباشد چنانچه سالها باران نیاید احتمال این که کوهها بر اثر فشار حرارت و مواد مذابی که در زیر قرار دارد شکاف پیدا کنند زیاد است.

ب - معنا و احتمال دوم این است که: خدایا کوههای ما خشک شده است. مرحوم سید رضی عبارت را به هر دو صورت معنا می‎کند و می‎گوید: "صوح، صاح و انصاح" به معنای خشک شدن نیز می‎آید. وی بعد از خطبه می‎نویسد: "قد انصاحت جبالنا" یعنی کوههای ما به خاطر خشکسالی شکاف برداشته یا درختان و گیاهان روی آن خشک شده است.

هنگامی که باران بر کوه و دشت ببارد معمولا گیاهان و بوته هایی می‎روید اما وقتی باران برای مدت چند سال نبارد کوه و دشت خشک می‎شود؛ به این معنا که دیگر گیاهی روی کوه باقی نمی ماند. پس "أللهم قد انصاحت جبالنا" یعنی: خدایا کوههای ما بر اثر خشکسالی شکاف برداشته، یا این که بر اثر نباریدن باران و خشکسالی گیاهان و درختان همه خشک و نابود شده اند.

ناوبری کتاب