نماز باران در زمان حضرت سلیمان نیز وجود داشته است.
"فوجد نملة قد رفعت قائمة من قوائمها الی السماء و هی تقول: أللهم انا خلق من خلقک لا غنی بنا عن رزقک فلا تهلکنا بذنوب بنی آدم": "حضرت سلیمان (ع) هنگام رفتن برای استسقاء مورچه ای را مشاهده کرد که یکی از پاها و یا دست های خود را به سوی آسمان بالا برده و میگوید: خدایا ! ما مورچه ها از جمله مخلوقات تو هستیم، ما از رزق و روزی تو بی نیاز نیستیم، پس خدایا ما مورچگان را به گناهان بنی آدم هلاک نکن." آنان گناه کرده اند، ما مورچگان چه گناهی کرده ایم ؟
"فقال سلیمان (ع) لا صحابه: ارجعوا فقد سقیتم بغیرکم"من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 524، حدیث 1489؛ خصال صدوق، ج 2، ص 360. "پس حضرت سلیمان (ع) رو به یاران خود کرده و فرمود: بازگردید، پس به تحقیق شما به وسیله غیر خودتان سیراب شدید." نمی خواهد دعا یا نماز باران بخوانید؛ چون یک مورچه برای آمدن باران دعا کرد و دعای او شامل حال شما نیز میشود و باران برای شما هم میبارد.
از روایت فوق معلوم میشود که حتی مورچگان از دست انسانهای گناهکار عصبانی و ناراحت هستند. قرآن کریم میفرماید: (حتی اذا أتوا علی واد النمل قالت نملة یا أیها النمل ادخلوا مساکنکم لا یحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لا یشعرون ) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 524، حدیث 1490. "تا آنجا که به وادی مورچگان رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچگان ! به درون خانه هایتان بروید که سلیمان و سربازانش شما را ناآگاهانه به زیر پا نکوبند."
مطابق آیه شریفه که صرف داستان نیست و همچنین مطابق حدیثی که خواندیم معلوم میشود که مورچگان نیز از دست ما انسانها ناراحت و عصبانی میشوند.
یکی از شگفتی های آفرینش همین مورچه ها هستند که با این بدن و جثه کوچکی