من برسد بهترین زمان خواهد بود؛ چون مشغول عبادت خداوند هستم و کار و تولید میکنم که زن و بچه ام محتاج تو و دیگران نباشند.سوره ابراهیم (14)، آیه 34.
خلاصه معنای این که خداوند کفیل روزی بندگان خود شده است، این نیست که مردم کار و فعالیت اقتصادی نکنند؛ ولی نباید فعالیت اقتصادی و کار و تلاش آنها برای به دست آوردن روزی و امرار معاش طوری باشد که همه وقت آنان را اشغال کند و دیگر فرصتی برای انجام وظایف الهی برایشان باقی نماند و از آخرت خود و کارهای مربوط به آن غفلت کنند. مثلا وقتی از او سؤال میکنید که چرا به مکه نمی روی ؟ میگوید: وقت ندارم و میخواهم به کار و زندگی برسم؛ و حجی را که خداوند بر او واجب فرموده است و توانایی انجام آن را نیز دارد با همین بهانه ها تأخیر میاندازد تا این که یکدفعه عزرائیل بیخ گلوی او را میگیرد و حج به گردن او باقی میماند؛ و آنگاه - مطابق حدیث وسائل الشیعة، ج 12، ص 9، باب استحباب طلب الرزق...، حدیث 1. - به او گفته میشود یهودی یا نصرانی بمیر که تو از زمره و گروه مسلمانان خارج هستی.
بنابراین نظر حضرت امیر(ع) این نیست که کار نکنید، بلکه تکیه بیشتر حضرت بر این نکته است که باید نسبت به وظایفی که خداوند بر عهده شما گذاشته است اهمیت قائل شوید و آنها را انجام دهید.
"قد تکفل لکم بالرزق": به تحقیق رزق و روزی برای شما (از جانب خداوند) کفالت شده است "و أمرتم بالعمل": و شما مأمور شده اید به انجام واجبات و تکالیف الهی.
این عبارت همان طور که در نسخه نهج البلاغه ما اعراب گذاری شده "قد تکفل" است؛ ولی اگر "قد تکفل" هم باشد - که بعضی نسخه های دیگر دارد - صحیح است و ضمیر آن به خداوند بازمی گردد.