صفحه ۲۸۳

آرزویش را قطع می‎کند. شخصی یک عمر تلاش می‎کند که رئیس جمهور شود یا مقام دیگری به دست آورد، پس از تلاشهای زیاد مقدمات آن فراهم می‎گردد ولی مرگ اجازه نمی دهد و بین او و رسیدن به آرزوهایش فاصله ایجاد می‎کند.

"و من عبرها": و از جمله عبرتهای دنیا این است که "أن المرء یشرف علی أمله": کسی مشرف بر رسیدن به آرزوی خود قرار می‎گیرد "فیقتطعه حضور أجله": پس حضور مرگ امید و آرزویش را قطع می‎کند "فلا أمل یدرک": پس آرزویی درک نمی شود؛ به این معنا که شخص مورد نظر به آرزویش نمی رسد. "و لا مؤمل یترک": و نه آن چیزی که مورد آرزوست رها می‎شود. برای این که بالاخره آنچه این شخص آرزوی آن را داشت و نتوانست به آن برسد دیگرانی هستند که آنها نیز همان آرزو را دارند، و بنابراین ثروت یا موقعیت و مقامی که مورد آرزو بوده است رها نمی شود و دیگران برای رسیدن به آن تلاش خواهند کرد.

فریبندگی خوشی های دنیا

"فسبحان الله ! ما أغر [ أعز] سرورها، و أظمأ ریها، و أضحی فیئها ! لا جأ یرد، و لا ماض یرتد"

( پس تنزیه خداوند را ! چه فریبنده است خوشی دنیا ! و چه تشنگی آور است سیرابی آن ! و چه گرم و سوزان است سایه آن ! نه آینده بازگردانده می‎شود، و نه گذشته برمی گردد.)

"أغر" به معنای فریب دهنده می‎آید. "ری" یا "ری" نیز که در اصل "روی" بوده به معنای سیراب شدن است، که واوش قلب به یاء شده است. "أظمأ" از "ظماء" به معنای تشنگی است. "فئ" از ماده "فاء، یفئ، فیئا" و به معنای سایه ای است که بازمی گردد؛ البته گاهی به مطلق سایه هم "فئ" گفته می‎شود، ولی معمولا و در اصل به معنای سایه بعد از ظهر است که بازمی گردد؛ پس "فاء" یعنی "رجع".

ناوبری کتاب