روزگار کمان خود را زه کرده که آن را بکشد و تیر مرگ را به سوی انسان رها کند. در گذشته که تفنگ و دیگر سلاحهای سبک و سنگین نبوده است با همان تیر و کمان جنگ میکرده اند. "لا تخطی سهامه": تیرهایش هیچ گاه خطا نمی کند. عزرائیل (ع) هر گاه تیر مرگ خود را به کسی بزند هیچ خطا ندارد. "و لا تؤسی جراحه": و جراحت هایش درمان نمی یابد. جراحت هایی که روزگار به انسان وارد میکند مداوا نمی شود.
"یرمی الحی بالموت، والصحیح بالسقم، والناجی بالعطب"
( زنده را با تیر مرگ، و تندرست را با تیر بیماری، و نجات یافته را با تیر هلاکت هدف میگیرد.)
ضمیر "یرمی" به روزگار بازمی گردد. "عطب" یعنی هلاکت و نابودی.
حضرت میفرماید: روزگار زنده ها را به وسیله تیر مرگ میمیراند، و افراد تندرست و سالم را بیمار میکند، و کسانی را که به ظاهر از حادثه و مهلکه ای جان سالم به در برده اند به راحتی هلاک و گرفتار میکند. به تعبیر دیگر کسی که سرحال و تندرست و احیانا در سنین جوانی است ناگهان به وسیله تصادف یا سرطان یا حادثه ای دیگر هلاک میشود.
"آکل لا یشبع، و شارب لا ینقع"
( خورنده ای است که سیر نمی شود، و نوشنده ای است که سیراب نمی گردد.)
روزگار آدمخوار است و همه انسانها را میخورد؛ یعنی همه آنان میمیرند. و نیز روزگار خون انسانها را میآشامد و هیچ گاه سیراب نمی شود. توجه داریم این اسنادهایی که به روزگار داده میشود همه مجازی است و در حقیقت میخواهد بفرماید عزرائیل کار خود را انجام میدهد.
بنابراین حضرت امیر(ع) ابتدا و به طور خلاصه فرمودند: دنیا خانه فنا و نیستی است، و در ادامه توضیح آن را بیان کردند. در عبارات بعد مقداری درباره سختی ها و مشقت های دنیا بحث میکند و میفرماید: