صفحه ۲۶۶

"أوصی، یوصی" که از باب افعال است و یا "وصی، یوصی" که از باب تفعیل می‎باشد هر دو به معنای سفارش کردن است.

"تقوی" در اصل "وقوی" بوده و از ماده "وقایة" است، و "الوقی" به معنای نگاه داشتن می‎آید. بنابراین "تقوی الله" به معنای نگهداری خدا، یا در حقیقت نگهداری حریم خداوند می‎باشد. پس تقوا به معنای ترس نیست. و نگه داشتن حریم خداوند به این است که انسان واجبات خدا را انجام دهد و محرمات او را ترک نماید.

"نجح" به ضم نون و هم به فتح نون به معنای موفقیت و کامیابی است، و "منجح" اسم فاعل آن از باب افعال است.

"أوصیکم عباد الله بتقوی الله": بندگان خدا شما را سفارش می‎کنم که حریم خدا را حفظ کنید. حفظ حریم خداوند قهرا عمل نفس انسان است اما کلمه نفس در آن نیست. به همین جهت شامل واجبات و محرمات هر دو می‎شود. حریم خدا را حفظ کردن به این است که به دستورات خدا اهمیت بدهیم، واجبات را به جا آوریم و محرمات را ترک کنیم. "التی هی الزاد": به تقوایی که توشه انسان برای آخرت اوست. اشاره است به آیه قرآن: (و تزودوا فان خیر الزاد التقوی ) سوره بقره (2)، آیه 197. "و توشه برگیرید که بهترین توشه پارسایی است." انسان اگر میلیاردر یا رئیس جمهور دنیا هم باشد ثروت و مقام خود را نمی تواند همراه خود در قبر و قیامت ببرد، بلکه آنچه به دنبال انسان می‎آید همان تقوا و اعمالی است که انسان آنها را به جا می‎آورد.

"و بها المعاذ": و تقوا پناهگاه شماست. به تعبیر دیگر آنچه می‎توانید در آخرت به آن پناه ببرید و ملجاء شما می‎باشد تقواست. البته این عبارت "و بها المعاد" نیز آمده است؛ یعنی بازگشت شما به تقوا می‎باشد. خلاصه در قیامت آنچه به درد شما

ناوبری کتاب