"أوصی، یوصی" که از باب افعال است و یا "وصی، یوصی" که از باب تفعیل میباشد هر دو به معنای سفارش کردن است.
"تقوی" در اصل "وقوی" بوده و از ماده "وقایة" است، و "الوقی" به معنای نگاه داشتن میآید. بنابراین "تقوی الله" به معنای نگهداری خدا، یا در حقیقت نگهداری حریم خداوند میباشد. پس تقوا به معنای ترس نیست. و نگه داشتن حریم خداوند به این است که انسان واجبات خدا را انجام دهد و محرمات او را ترک نماید.
"نجح" به ضم نون و هم به فتح نون به معنای موفقیت و کامیابی است، و "منجح" اسم فاعل آن از باب افعال است.
"أوصیکم عباد الله بتقوی الله": بندگان خدا شما را سفارش میکنم که حریم خدا را حفظ کنید. حفظ حریم خداوند قهرا عمل نفس انسان است اما کلمه نفس در آن نیست. به همین جهت شامل واجبات و محرمات هر دو میشود. حریم خدا را حفظ کردن به این است که به دستورات خدا اهمیت بدهیم، واجبات را به جا آوریم و محرمات را ترک کنیم. "التی هی الزاد": به تقوایی که توشه انسان برای آخرت اوست. اشاره است به آیه قرآن: (و تزودوا فان خیر الزاد التقوی ) سوره بقره (2)، آیه 197. "و توشه برگیرید که بهترین توشه پارسایی است." انسان اگر میلیاردر یا رئیس جمهور دنیا هم باشد ثروت و مقام خود را نمی تواند همراه خود در قبر و قیامت ببرد، بلکه آنچه به دنبال انسان میآید همان تقوا و اعمالی است که انسان آنها را به جا میآورد.
"و بها المعاذ": و تقوا پناهگاه شماست. به تعبیر دیگر آنچه میتوانید در آخرت به آن پناه ببرید و ملجاء شما میباشد تقواست. البته این عبارت "و بها المعاد" نیز آمده است؛ یعنی بازگشت شما به تقوا میباشد. خلاصه در قیامت آنچه به درد شما