"خطبه 114 - قسمت دوم"
"أوصیکم عباد الله بتقوی الله التی هی الزاد و بها المعاذ [ المعاد]، زاد مبلغ [ مبلغ ] و معاذ منجح . دعا الیها أسمع داع، و وعاها خیر واع؛ فأسمع داعیها، و فاز واعیها. عباد الله ! ان تقوی الله حمت أولیاء الله محارمه، و ألزمت قلوبهم مخافته؛ حتی أسهرت لیالیهم، و أظمأت هواجرهم؛ فأخذوا الراحة بالنصب، والری بالظما؛ واستقربوا الاجل، فبادروا العمل، و کذبوا الامل، فلاحظوا الاجل.
ثم ان الدنیا دار فنأ و عنأ، و غیر و عبر. فمن الفناء أن الدهر موتر [ موتر] قوسه، لا تخطی سهامه، و لا تؤسی جراحه؛ یرمی الحی بالموت، والصحیح بالسقم، والناجی بالعطب؛ آکل لا یشبع، و شارب لا ینقع. و من العنأ أن المرء یجمع ما لا یاکل، و یبنی ما لا یسکن؛ ثم یخرج الی الله تعالی لا مالا حمل و لا بناء نقل."
این خطبه که در جلسه قبل به آن پرداختیم بیشتر درباره پند و موعظه به مردم است. آنچه خواندیم درباره ستایش خداوند و یاری خواستن از او و نیز ایمان واقعی و ویژگی های آن بود. در ادامه خطبه به اینجا رسیدیم که میفرماید:
"تقوا" توشه و پناهگاه انسان
"أوصیکم عباد الله بتقوی الله التی هی الزاد و بها المعاذ [ المعاد]، زاد مبلغ [ مبلغ ] و معاذ منجح"
( بندگان خدا شما را سفارش میکنم که حریم خدا را حفظ کنید که آن توشه و پناهگاه شماست، توشه ای است که [ به هدف ] میرساند و پناهگاهی است که رستگار میسازد.)