بنابراین حضرت میفرماید: انسانها از نظر وجدان و عقل مکلف هستند که در برابر نعمت های خداوند سپاسگزار باشند؛ و اگر خداوند را شکر کردند خداوند نعمت خود را بر آنان افزون میکند.
به نظر میرسد احتمال سوم مناسب تر باشد. پس عبارت: "ألواصل الحمد بالنعم" بیان تکلیف است که انسانها مکلف هستند - گرچه به صورت استحبابی باشد - که در برابر نعمت های خداوند سپاس او را به جا آورند. به همین جهت در بعضی از روایات میفرماید: "در هنگام خوردن غذا و بعد از آن "ألحمد لله" بگویید."المحاسن، ج 2، ص 431 تا 439، باب القول قبل الطعام و بعده؛ وسائل الشیعه (آل البیت)، ج 24، ص 351 تا 356، باب 57، استحباب التسمیة فی أول الطعام و التحمید فی آخره. و عبارت: "والنعم بالشکر" اشاره به آیه شریفه است که بیان کردیم.
در اینجا ابن أبی الحدید احتمال دیگری را مطرح میکند که به نظر ما صحیح نیست. او میگوید: خداوند به دنبال حمد و ستایش خود نعمت میدهد و به دنبال نعمت نیز شکر ارزانی میکند. بعد به عنوان دفع اشکال بر خود میگوید: اگر گفته شود که شکر از جمله کارهای خدا نیست بلکه شکر از جمله کارهای ما انسانها و یا بعضی دیگر از مخلوقات خداوند است پس چگونه شما شکر را به خداوند نسبت دادید، در پاسخ میگوییم که شکر هم کار خداست. زیرا اولا: همه کارهای ما به یک حساب کار خداوند و در اختیار اوست، و ثانیا: اگر کسی شکر خدا کند در حقیقت خداوند به او توفیق داده است تا او را شکر نماید.شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 7، ص 252.
همان طور که عرض کردم به نظر میرسد این احتمال صحیح نباشد، و همان احتمال سوم مناسب تر از همه احتمالات است.