روح به ملک الموت نسبت داده شده است.
ولی در آیه دیگری میفرماید: (ألله یتوفی الانفس حین موتها والتی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی أجل مسمی ) سوره زمر (39)، آیه 42. "خداوند جانها را به هنگام مرگ آنان و نیز آن را که نمرده است در خوابش میگیرد، پس [ جان ] آن کسی که مرگ را بر آن حتمی نموده است نگاه میدارد و [ جان ] دیگری را تا زمانی نامیده شده [ و معین ] رها میکند." بر اساس این آیه شریفه خداوند روح انسان را هنگام مرگ و هنگام خواب از بدن جدا میکند.
بدن انسان هنگام خواب در رختخواب خوابیده است، ولی روح او در مسافرت یا در باغ و جای خوش آب و هوایی گردش میکند یا در جای دیگری معذب و گرفتار است. بنابراین خواب از سنخ مرگ است و خداوند آن را بر انسانها مسلط کرده است تا این که مردم به عالم برزخ پی ببرند و بفهمند که یک عالمی ورای عالم ماده وجود دارد. این بدنی که در حال خواب زیر پتو در حال استراحت است همان بدن طبیعی است، ولی یک بدن دیگری هم داریم که همان بدن مثالی میباشد. گرفتاری یا گردش ما در باغ در عالم خواب مربوط به بدن مثالی در عالم برزخ است. برای این که خواب یک واقعیتی و عالم برزخ خودش یک عالم واقعی دیگری است. البته برای این که روح انسان در خواب از بدن طبیعی به طور کامل قطع علاقه نکرده و هنوز یک ارتباط و علاقه ای بین آن دو وجود دارد، آن موجوداتی که در عالم خواب و مثال دیده میشوند تا اندازه ای احساس و ادراک ما نسبت به آنها ضعیف است و به همین علت نیز در اثر دخالت های قوه متخیله و قوه واهمه گاه آن صورت برزخی و موجود مثالی مشوه و غیر واقعی و یا مخلوطی از واقعی و غیر واقعی میباشد و به اصطلاح به صورت "اضغاث احلام" است؛ اما هنگامی که انسان میمیرد و روح از بدن به طور کلی