حضرت میفرماید: و نباریده است بر شخصی در دنیا باران با دوامی که موجب خوشی باشد مگر این که بارید بر او یک تکه ابر بلایی. خلاصه باران خوشی در دنیا بر کسی نمی بارد مگر این که پس از آن باران بلا و ابر بلا هم بر او میبارد. به تعبیر دیگر به دنبال همه خوشی های دنیا نوعی سختی و بلا هم وجود دارد.
دشمنی دنیا پس از دوستی آن
"و حری اذا أصبحت له منتصرة أن تمسی له متنکرة"
( و طبیعی و سزاوار است که وقتی دنیا در بامداد خود را یاور انسان وا نمود، در شب خود را برای او ناشناس نشان دهد.)
کلمه "منتصرة" به صورت "متنصرة" نیز خوانده شده است. "منتصرة" از "انتصار" به معنای کمک برای انتقام میباشد؛ ولی "متنصرة" از باب تفعل و تنصر است که در معنای آن نوعی تکلف و ظاهرسازی وجود دارد، یعنی دنیا خود را یار و یاور شما در گرفتاری نشان میدهد، به عبارت دیگر به خود میبندد که یار و یاور شماست در صورتی که واقعا چنین نیست.
"متنکرة" از "تنکر" و به معنای ناشناس نشان دادن است.
"و حری": و سزاوار است. سزاوار بودن در اینجا به این معناست که میخواهد بگوید وضع دنیا عملا این گونه است، و طبیعی است و جای تعجب ندارد "اذا أصبحت له منتصرة": هنگامی که دنیا در حالی نسبت به کسی صبح میکند و از دشمن او انتقام میگیرد و یا خود را یار و یاور او میداند "أن تمسی له متنکرة": این که همین دنیا به شخص مورد نظر شب میکند در حالتی که او را نمی شناسد. به این معنا که تا چندی پیش دنیا به کام شما بود و شما را یاری میکرد، ولی در مدت کوتاهی شما را فراموش کرده و خود را ناشناس جلوه میدهد و به شما پشت میکند و چه بسا که از دشمن شما حمایت و پشتیبانی کند.