صفحه ۱۷۳

حضرت می‎فرماید: و نباریده است بر شخصی در دنیا باران با دوامی که موجب خوشی باشد مگر این که بارید بر او یک تکه ابر بلایی. خلاصه باران خوشی در دنیا بر کسی نمی بارد مگر این که پس از آن باران بلا و ابر بلا هم بر او می‎بارد. به تعبیر دیگر به دنبال همه خوشی های دنیا نوعی سختی و بلا هم وجود دارد.

دشمنی دنیا پس از دوستی آن

"و حری اذا أصبحت له منتصرة أن تمسی له متنکرة"

( و طبیعی و سزاوار است که وقتی دنیا در بامداد خود را یاور انسان وا نمود، در شب خود را برای او ناشناس نشان دهد.)

کلمه "منتصرة" به صورت "متنصرة" نیز خوانده شده است. "منتصرة" از "انتصار" به معنای کمک برای انتقام می‎باشد؛ ولی "متنصرة" از باب تفعل و تنصر است که در معنای آن نوعی تکلف و ظاهرسازی وجود دارد، یعنی دنیا خود را یار و یاور شما در گرفتاری نشان می‎دهد، به عبارت دیگر به خود می‎بندد که یار و یاور شماست در صورتی که واقعا چنین نیست.

"متنکرة" از "تنکر" و به معنای ناشناس نشان دادن است.

"و حری": و سزاوار است. سزاوار بودن در اینجا به این معناست که می‎خواهد بگوید وضع دنیا عملا این گونه است، و طبیعی است و جای تعجب ندارد "اذا أصبحت له منتصرة": هنگامی که دنیا در حالی نسبت به کسی صبح می‎کند و از دشمن او انتقام می‎گیرد و یا خود را یار و یاور او می‎داند "أن تمسی له متنکرة": این که همین دنیا به شخص مورد نظر شب می‎کند در حالتی که او را نمی شناسد. به این معنا که تا چندی پیش دنیا به کام شما بود و شما را یاری می‎کرد، ولی در مدت کوتاهی شما را فراموش کرده و خود را ناشناس جلوه می‎دهد و به شما پشت می‎کند و چه بسا که از دشمن شما حمایت و پشتیبانی کند.

ناوبری کتاب