"خطبه 111 - قسمت دوم"
"لا تعدو - اذا تناهت الی أمنیة أهل الرغبة فیها والرضأ بها - أن تکون کما قال الله تعالی سبحانه: (کمأ أنزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فأصبح هشیما تذروه الریاح و کان الله علی کل شئ مقتدرا) .همچنین این خطبه در کتاب عقدالفرید، ج 4، ص 225 تا 227 آمده و به پیروی از جاحظ آن را به قطری بن فجأة نسبت داده است. نکته جالب توجه این است که در همین کتاب خطبه ای را از یزید بن معاویه نقل کرده که فرازهایی از همین خطبه در آن آمده است. ر.ک : ج 4، ص 178؛ و بیانگر این است که به دلیل تأثیرگذاری و فصاحت و بلاغت این خطبه، بسیاری از خلفا و سخنوران از آن در خطابه های خود استفاده میکردند. لم یکن امرؤ منها فی حبرة الا أعقبتها [ أعقبته بعدها] عبرة ، و لم یلق فی [ من ] سرائها بطنا الا منحته من ضرائها ظهرا، و لم تطله فیها دیمة رخاء الا هتنت علیه مزنة بلاء؛ و حری اذا أصبحت له منتصرة أن تمسی له متنکرة ، و ان جانب منها اعذوذب واحلولی أمر منها جانب فأوبی؛ لا ینال امرؤ من غضارتها رغبا الا أرهقته من نوائبها تعبا، و لا یمسی منها فی جناح أمن الا أصبح علی قوادم خوف؛ غرارة غرور ما فیها، فانیة فان من علیها، لا خیر فی شئ من أزوادها الا التقوی؛ من أقل منها استکثر مما یؤمنه، و من استکثر منها استکثر مما یوبقه، و زال عما قلیل عنه؛ کم من واثق بها قد فجعته، و ذی طمانینة [ الیها] قد صرعته، و ذی أبهة قد جعلته حقیرا، و ذی نخوة قد ردته ذلیلا."
این خطبه که توضیح و شرح آن را در درس گذشته شروع کردیم درباره مذمت از دنیاست، و گفتیم نهج البلاغه را کتاب "نقد الدنیا" گفته اند.
ریشه یابی واژه "دنیا" و معنای آن
درباره کلمه "دنیا" در درس گذشته توضیح مختصری دادیم و امروز مقدار