بوده که همزه قلب به الف و "آمن" میگردد.
هر کس که آرزو دارد به کمال مطلق راه یابد در پی وسیله و راهی است تا او را به آن کمال نزدیک و مرتبط سازد. خداوند وجود غیرمتناهی است که خالق و رازق ما بوده و حدوث و بقای ما وابسته به ذات اوست. و کسی که نسبت به این حقیقت علم و آگاهی داشته باشد، دوست دارد راهی پیدا کرده تا به وسیله آن هر چه بیشتر به خداوند نزدیک شده و با او ارتباط تنگاتنگ پیدا کند. در نتیجه اولین سؤالی که در ذهنش نقش میبندد این است که از چه راهی میتوان به خداوند نزدیک شد و با او رابطه برقرار کرد؟ حضرت در پاسخ به طور خلاصه میفرماید: راه آن باور و ایمان به خدا و فرستاده اوست.
میفرماید: بهترین چیز یا بهترین وسیله ای که متقربان به خداوند منزه و متعالی به وسیله آن تقرب مییابند "ألا یمان به و برسوله": ایمان به خدا و ایمان به فرستاده اوست. در درجه اول و مهم تر از همه ایمان قلبی است. اگر انسان اعمال خوب انجام دهد ولی ایمان به خدا نداشته باشد سودی برای او ندارد. در درجه اول باید به خدا ایمان داشت. "ایمان" به معنای اعتقاد و باوری است که موجب آرامش میشود. برای این که انسان وقتی خدا را باور داشته باشد، این باور سبب آرامش دل او میگردد. قرآن کریم میفرماید: (ألا بذکر الله تطمئن القلوب ) به نظر میرسد که در اینجا تصحیفی رخ داده است و "خالق" در اصل "فالق" بوده، همان طور که در قرآن به همین تعبیر آمده است: (فالق الاصباح ) سوره انعام (6)، آیه 96؛ و نیز در البدایة و النهایة ابن کثیر که این خطبه را به نقل از کتاب هیثم بن عدی به طور کامل نقل کرده، عبارت این گونه است: "فالق الاصباح و ناشر الموتی"؛ البدایة والنهایة، ج 7، ص 340. "هان، که با یاد خدا دلها آرام گیرند."
پس اولین وسیله ای که انسان را به خداوند نزدیک میسازد و موجب ارتباط با خدا میشود ایمان است که یک امر قلبی است، و در مرحله بعد نوبت به امور عملی میرسد. این که بعضی از دراویش میگویند: دل که درست شد کافی است، مطلب درستی نیست؛ بلکه اگر واقعا دل درست شد و ایمان آمد، اعضاء و جوارح نیز از دل پیروی میکنند. این است که حضرت پس از بیان ایمان، به امور عملی پرداخته و آنها