جداسازی انسانها در قیامت
"ثم میزهم لما یرید من مسألتهم عن خفایا الاعمال و خبایا الافعال"
( سپس آنان را از هم جدا میکند برای آنچه اراده میکند از بازخواست کردن آنها از کارهای پنهان و کردارهای نهان.)
در بعضی نسخه های نهج البلاغه به جای "مسألة" که مصدر ثلاثی مجرد است "مسألة" آمده که مصدر ثلاثی مزید از باب مفاعلة بوده و صحیح هم هست.
"خفایا" جمع "خفیة" به معنای پنهان است؛ و "خبایا" نیز به معنای "خفایا" بوده و به کردارهای پنهانی گفته میشود.
"خفایا الاعمال" و همچنین "خبایا الافعال" هر دو از باب اضافه صفت به موصوف است که در کلام عرب بسیار رایج است.
"ثم میزهم": سپس خداوند آنان را از هم جدا و ممتاز میکند "لما یرید من مسألتهم": برای سؤالهایی که میخواهد از آنان بپرسد. بنابراین آنان را از همدیگر جدا میکند برای پرسش از کارهای پنهانی و اعمالی که پوشیده و مخفی است: "عن خفایا الاعمال و خبایا الافعال": زیرا برای کارهای آشکار و واضح چندان جای سؤال وجود ندارد، هر چند انسانها برای آنها هم باید پاسخگو و دارای حجت شرعی باشند. ولی درباره کارهایی که پوشیده است و پنهانی انجام گرفته، در قیامت سؤال میشود. البته سؤال آنجا طوری نیست که انسان بتواند آنها را انکار کند؛ برای این که چشم و گوش و دست و پا و سایر اعضای بدن انسان گواهی و شهادت میدهند و هیچ جای انکاری باقی نمی ماند.
"و جعلهم فریقین: أنعم علی هؤلاء، وانتقم من هؤلاء"
( و ایشان را دو گروه کرده: گروهی را نعمت دهد، و از گروهی انتقام گیرد.)