صفحه ۱۰۵

ندارد. و اساسا عالم مثال و موجودات در آن چنین می‎باشند. و عالم خیال به معنای عالم مثال یکی از مراتب نظام هستی است که واقعیت عینی دارد. در قیامت هم با یک بدنی محشور می‎شویم که همان بدن برزخی قویتر شده ماست و لذت و درد آن بسیار شدیدتر از بدن طبیعی و حتی بدن برزخی ماست. به لحاظ این که عالم برزخ فوق عالم طبیعت است، و عالم قیامت نیز فوق عالم برزخ می‎باشد.

پس انسان در قیامت با بدن محشور می‎شود ولی نمی توان گفت که حتما با همین بدن مادی طبیعی است. برای این که در همین دنیا انسانها بتدریج از لحاظ بدنی تغییر کرده و دگرگون می‎شوند و در عین حال روح آنها بدون بدن نیست. همان گونه که دوره جوانی به دنبال کودکی و دوره پیری به دنبال دوره جوانی هر فردی می‎باشد و بدنهای انسان در این دورانها با یکدیگر متفاوت است، عالم برزخ و بدن برزخی انسان نیز به دنبال دنیا و بدن طبیعی انسان بوده و قیامت هم در ادامه عالم برزخ است و بدن انسانها در آنجا امتداد همان بدن برزخی آنان می‎باشد و لذت و درد انسانها در این عوالم مختلف همچنان شدید و شدیدتر می‎شود.

مطلبی که در بالا گفته شد با معاد جسمانی منافات ندارد؛ و گوینده این قول منکر معاد جسمانی نیست و می‎گوید: روح انسانها در قیامت با بدن محشور می‎شود و این بدن جسم است و طول و عرض و عمق دارد و دارای چشم و گوش و دست و پا و سایر اعضاء است؛ ولی معتقد است همان طور که بدن برزخی ما با بدن طبیعی مان تفاوت داشته و باطن آن می‎باشد، بدن انسان در روز قیامت نیز بدنی است که باطن بدن برزخی انسان می‎باشد. این بدنها یعنی بدن طبیعی و برزخی و بدنی که انسان در قیامت با آن بدن محشور می‎شود، همه در طول هم هستند و جدا از یکدیگر نمی باشند؛ یعنی هر بدن از جهت رتبه فوق بدن قبلی می‎باشد و لذت یا درد آن هم به مراتب بیشتر از بدن قبلی و پیشین است.

ناوبری کتاب