ندارد. و اساسا عالم مثال و موجودات در آن چنین میباشند. و عالم خیال به معنای عالم مثال یکی از مراتب نظام هستی است که واقعیت عینی دارد. در قیامت هم با یک بدنی محشور میشویم که همان بدن برزخی قویتر شده ماست و لذت و درد آن بسیار شدیدتر از بدن طبیعی و حتی بدن برزخی ماست. به لحاظ این که عالم برزخ فوق عالم طبیعت است، و عالم قیامت نیز فوق عالم برزخ میباشد.
پس انسان در قیامت با بدن محشور میشود ولی نمی توان گفت که حتما با همین بدن مادی طبیعی است. برای این که در همین دنیا انسانها بتدریج از لحاظ بدنی تغییر کرده و دگرگون میشوند و در عین حال روح آنها بدون بدن نیست. همان گونه که دوره جوانی به دنبال کودکی و دوره پیری به دنبال دوره جوانی هر فردی میباشد و بدنهای انسان در این دورانها با یکدیگر متفاوت است، عالم برزخ و بدن برزخی انسان نیز به دنبال دنیا و بدن طبیعی انسان بوده و قیامت هم در ادامه عالم برزخ است و بدن انسانها در آنجا امتداد همان بدن برزخی آنان میباشد و لذت و درد انسانها در این عوالم مختلف همچنان شدید و شدیدتر میشود.
مطلبی که در بالا گفته شد با معاد جسمانی منافات ندارد؛ و گوینده این قول منکر معاد جسمانی نیست و میگوید: روح انسانها در قیامت با بدن محشور میشود و این بدن جسم است و طول و عرض و عمق دارد و دارای چشم و گوش و دست و پا و سایر اعضاء است؛ ولی معتقد است همان طور که بدن برزخی ما با بدن طبیعی مان تفاوت داشته و باطن آن میباشد، بدن انسان در روز قیامت نیز بدنی است که باطن بدن برزخی انسان میباشد. این بدنها یعنی بدن طبیعی و برزخی و بدنی که انسان در قیامت با آن بدن محشور میشود، همه در طول هم هستند و جدا از یکدیگر نمی باشند؛ یعنی هر بدن از جهت رتبه فوق بدن قبلی میباشد و لذت یا درد آن هم به مراتب بیشتر از بدن قبلی و پیشین است.