ناکازاکی به وجود میآید، شاید قبل از به وجود آمدن قیامت هم الکترونها به گونه ای از پروتونها آزاد شده و انفجاری در همه عالم ماده به وجود آید که بر اثر آن زمین و آسمانها درهم کوبیده شوند.
در هر صورت اراده خداوند در نابودی آسمانها و زمین و برپایی قیامت، منافاتی با این مسأله ندارد که این حوادث بزرگ بر اثر یک سری فعل و انفعالات و علل طبیعی به وقوع بپیوندد.
"و قلع جبالها و نسفها": و خداوند کوهها را میکند و از جا درمی آورد "و دک بعضها بعضا": و بعضی از آنها بعضی دیگر را میکوبند "من هیبة جلالته": از شکوه بزرگی خداوند "و مخوف سطوته": و از ترس ابهت و توانمندی خدا.
رستاخیز انسانها
"و أخرج من فیها، فجددهم علی [ بعد] أخلاقهم، و جمعهم بعد تفرقهم"
( و خداوند بیرون آورد هر کس را که در زمین است، پس آنان را بر اساس ملکات و اخلاقشان نو گردانده، و پس از پراکندگی شان گرد آورد.)
"أخلاق" جمع "خلق" به معنای پوسیده و فرسوده است، و مصدر باب افعال آن نیز "اخلاق" است یعنی: کهنه و پوسیده کردن؛ و در این صورت آمدن آن با کلمه "بعد" صحیح است، همان گونه که در شرح ابن أبی الحدید آمده است: "بعد اخلاقهم". البته "أخلاق" جمع "خلق" هم میباشد به معنای خوی و سرشت؛ که در این صورت آمدن آن با "علی" مناسب است، همان گونه که در شرح ابن میثم و عبده آمده است: "علی أخلاقهم".
پس در معنای این عبارت چند احتمال وجود دارد که عبارتند از:
الف - پس خداوند آنان را بعد از پوساندن و کهنه گرداندن تجدید میکند. این معنا با "اخلاق" مصدر باب افعال تناسب دارد.