صفحه ۸۶

ترس و وحشت جرأت نخواهید کرد حتی درباره آن حرفی هم بزنید. خلاصه ترس و وحشت همه را فرا خواهد گرفت.

در زمان رضاخان به قدری خفقان بود که پدر و پسر به یکدیگر اعتماد نمی کردند و جرأت نداشتند درباره یک مسأله سیاسی و مربوط به دستگاه حکومت با هم حرفی بزنند؛ از هم وحشت داشتند که نکند جاسوس باشد.

"قطع" جمع "قطعة" است. می‎فرماید: فتنه بنی امیه دارای قطعات مختلف و صحنه های گوناگونی است اما همه اش جاهلیت است. یک برهه معاویه است، یک دوره و یک صحنه یزید، یک صحنه دیگر هشام بن عبدالملک ؛ صحنه ها عوض می‎شود ولی همه جاهلیت اند و نادانی، و حق در آنها راه ندارد.

حکومت تاریکی و گمراهی

"لیس فیها منار هدی"

( در آن فتنه، نور هدایتی نیست.)

"منار" اسم مکان از "نور" است و اصلش "منور" بوده که فتحه واو به نون داده شده و واو طبق قواعد اعلال به الف تبدیل شده است؛ بنابراین "منار" یعنی محل نور. در زمانهای گذشته در راهها جاهایی چراغ می‎گذاشتند تا علامتی باشد و افراد راه را گم نکنند؛ بعدها "منار" به مطلق علامت و راهنما هم اطلاق شده است. حضرت می‎فرماید: در فتنه بنی امیه هیچ نشانه هدایت نیست و سر تا پا ضلالت و گمراهی و جهالت است.

"و لا علم یری"

( و نه پرچمی است که [ بالا رود و] دیده شود.)

"علم" یعنی پرچم و نشانه ای که آن را بالا می‎برند تا مردم به واسطه آن راه را پیدا کنند.

ناوبری کتاب