کرده اند - بیان کرده، میفرمایند: "تعذم بفیها": با دهانش گاز میگیرد. "عذم یعذم" به معنای گاز گرفت. و "فیه" و "فمه" به معنای دهان او است. در ادبیات عرب گفته اند: "فم" از اسماء سته (اسم های ششگانه) است که اعراب آنها به حروف میباشد در صورتی که میم آن حذف شود، در این صورت رفع آن به واو "فوه"، نصب آن به الف "فاه" و جر آن به یاء "فیه" است، به شرط این که مفرد مضاف به غیر یاء متکلم و غیر مصغر باشد، و جمع آن "أفواه" است.
"و تخبط بیدها": و دستش را به زمین میکوبد. وقتی شتر دستش را به زمین بکوبد عرب میگوید: "خبطت". "خبط" حرکتی است که بی حساب باشد؛ به اشتباه هم که خبط میگویند به این جهت است که بی اساس و پایه است. این شتر چموش بدون اساس و بی حساب دست به زمین میزند و از این که کسی به او نزدیک شود ممانعت میکند.
"زبن" یعنی دفع. عرب وقتی شتری بچه اش یا دیگران را از دوشیدن شیرش دفع کند میگوید: "زبنت الناقة". به آتشبانان جهنم هم که "زبانیة" گفته میشود از این جهت است که مأموران جهنم افرادی را که جهنمی هستند در آتش دفع میکنند. قرآن شریف میفرماید: (سندع الزبانیة) سوره علق (96)، آیه 18. یعنی: "به زودی مأموران جهنم را فرا خوانیم." "تزبن برجلها" یعنی: با پاهایش افراد را دفع میکند و اگر کسی پشت سرش باشد به او لگد میزند.
"و تمنع درها". "در" یعنی شیر. منظور این است که شیرش را از صاحبش بازمی دارد و خیری از آن به صاحبش نمی رسد. شتر چموش گاز میگیرد، با دست و پا مانع میشود کسی نزدیکش شود، شیرش را هم حبس میکند.
حکام بنی امیه هم این گونه اند، مردم را اذیت و آزار میرسانند، زندان میکنند، شکنجه میدهند و هیچ خیری از آنها به مردم نمی رسد، حقوق مردم را بازمی دارند،