صفحه ۸۱

کرده اند - بیان کرده، می‎فرمایند: "تعذم بفیها": با دهانش گاز می‎گیرد. "عذم یعذم" به معنای گاز گرفت. و "فیه" و "فمه" به معنای دهان او است. در ادبیات عرب گفته اند: "فم" از اسماء سته (اسم های ششگانه) است که اعراب آنها به حروف می‎باشد در صورتی که میم آن حذف شود، در این صورت رفع آن به واو "فوه"، نصب آن به الف "فاه" و جر آن به یاء "فیه" است، به شرط این که مفرد مضاف به غیر یاء متکلم و غیر مصغر باشد، و جمع آن "أفواه" است.

"و تخبط بیدها": و دستش را به زمین می‎کوبد. وقتی شتر دستش را به زمین بکوبد عرب می‎گوید: "خبطت". "خبط" حرکتی است که بی حساب باشد؛ به اشتباه هم که خبط می‎گویند به این جهت است که بی اساس و پایه است. این شتر چموش بدون اساس و بی حساب دست به زمین می‎زند و از این که کسی به او نزدیک شود ممانعت می‎کند.

"زبن" یعنی دفع. عرب وقتی شتری بچه اش یا دیگران را از دوشیدن شیرش دفع کند می‎گوید: "زبنت الناقة". به آتشبانان جهنم هم که "زبانیة" گفته می‎شود از این جهت است که مأموران جهنم افرادی را که جهنمی هستند در آتش دفع می‎کنند. قرآن شریف می‎فرماید: (سندع الزبانیة) سوره علق (96)، آیه 18. یعنی: "به زودی مأموران جهنم را فرا خوانیم." "تزبن برجلها" یعنی: با پاهایش افراد را دفع می‎کند و اگر کسی پشت سرش باشد به او لگد می‎زند.

"و تمنع درها". "در" یعنی شیر. منظور این است که شیرش را از صاحبش بازمی دارد و خیری از آن به صاحبش نمی رسد. شتر چموش گاز می‎گیرد، با دست و پا مانع می‎شود کسی نزدیکش شود، شیرش را هم حبس می‎کند.

حکام بنی امیه هم این گونه اند، مردم را اذیت و آزار می‎رسانند، زندان می‎کنند، شکنجه می‎دهند و هیچ خیری از آنها به مردم نمی رسد، حقوق مردم را بازمی دارند،

ناوبری کتاب