"یعرفن" یعنی شناخته میشوند. "مدبر" نیز اسم فاعل از باب افعال است. فتنه ها وقتی که پشت میکنند و دارند زایل میشوند تازه برای مردم شناخته میشوند. این جمله در حقیقت تأکید جمله قبل است و همان معنا را افاده میکند.
"یحمن حوم الریاح ، یصبن بلدا و یخطئن بلدا"
( [ فتنه ها] همانند چرخیدن بادها میچرخند، به شهری برخورد میکنند و شهری را وا میگذارند.)
"حام" یعنی چرخید؛ وقتی پرنده ای دور چیزی بچرخد عرب میگوید: "حام الطائر علیه" یا "حام الطائر حوله". در بیشتر نسخه ها "یحمن حوم الریاح" است در شرح ابن أبی الحدید و صبحی صالح و نسخه خطی نهج البلاغه "حوم" آمده، و در شرح ابن میثم در متن خطبه "حول" است ولی در قسمت شرح خطبه "حوم" آمده و به همین صورت معنا کرده است. که در این صورت "حوم" مفعول مطلق نوعی است و معنای جمله حضرت این میشود که فتنه ها همانند چرخیدن بادها میچرخند. همان گونه که بادها هنگام وزیدن، همه مناطق را در بر نمی گیرند، بلکه گاهی به این طرف و در این منطقه میوزند و گاهی در منطقه ای دیگر، فتنه ها نیز همین گونه اند. یک وقت در عراق فتنه برپاست، یک وقت در کویت فتنه است و زمانی در کشور دیگر. مثلا اکنون میبینید که در عراق فتنه پیدا شده، مردم آنجا بدبخت و بیچاره مانده اند که از صدام حمایت کنند یا از آمریکا ! آیا از صدامی که این همه انسان را کشت و شهرها را خراب کرد و جوانان را به کشتن داد دفاع کنند یا از آمریکا که آمده کشور آنان را اشغال کرده است و به طور مسلم قصد قربت ندارد. بدین جهت مردم متحیر میمانند. اکنون فتنه در عراق آمده، زمانی در کشور دیگری میآید. آقایان شراح این جمله را نوعا به صورتی که بیان شد معنا کرده اند.