صفحه ۶۷

و مردم می‎فهمند که چه اشتباهی کرده اند و چه کلاه گشادی سرشان رفته و به چه چیزی امید بسته بودند.

در اواخر دوره قاجار، ایران خیلی به هم ریخته و وضعیتش آشفته بود. مردم وقتی رضاخان قدرت را در دست گرفت خیلی خوشحال و امیدوار شدند؛ فتنه رضاخان را فرج و گشایشی تصور کردند، ولی آخر کار که شد تازه فهمیدند به چه چیزی دل بسته بودند و حقیقت برای مردم آشکار شد. خلاصه فتنه ماهیتش این گونه است که وقتی روی می‎آورد امر را بر مردم مشتبه می‎سازد و خود را حق نشان می‎دهد و بعد از آن که از بین رفت تازه مردم حقیقتش را می‎شناسند.

حضرت همچنین یک تعبیر کلی برای فتنه ها دارند. اساسا فتنه به معنای امتحان است؛ چون عالم طبیعت عالم امتحان است. در واقع این حوادث همه برای این است که انسانها امتحان بشوند. خدا ما را به دنیا نیاورده برای این که خوش بگذرانیم یا آن که نق بزنیم که چرا هر روز یک گرفتاری پیش می‎آید؛ خداوند ما را خلق فرموده تا آن که در این حوادث، جوهر وجودمان واضح و شکوفا بشود و نیکان از بدان آشکار گردند. پس عالم، عالم فتنه یعنی امتحان و آزمایش است.

"ینکرن مقبلات، و یعرفن مدبرات"

( [ فتنه ها] وقتی که روی می‎آورند ناشناخته اند، و در حال انقضا شناخته می‎شوند.)

"منکر" یعنی ناشناخته. فتنه ها وقتی روی می‎آورند ناشناخته هستند، باطن و واقعشان برای مردم شناخته شده نیست. رضاخان در آغاز قدرتش که هنوز خیلی تثبیت نشده بود برای گول زدن مردم به دست سربازها شمع می‎داد و شام غریبان راه می‎انداخت، در مجالس روضه و سینه زنی شرکت می‎کرد، و با این کارها امر را بر مردم مشتبه ساخت و مردم فکر کردند رضاخان آدم خوب و مثلا علاقه مند به دین و اهل بیت است.

ناوبری کتاب