صفحه ۶۲۱

- ارزش یافتن نسب های نامشروع

"و صار الفسوق نسبا، والعفاف عجبا"

( و گناه و نافرمانی ها وسیله پیوند، و پاکدامنی موجب شگفتی گردد.)

در چنین جامعه ای فسق و فجور برای آنها موجب پیوند می‎شود. چون فحشا و فساد زیاد می‎شود دیگر کسی ابا ندارد از این که اظهار فسق و فجور کند و آن را سبب نسب خود ذکر کند. مثلا اگر کسی از زنا متولد شده باشد به راحتی اظهار می‎کند که من فرزند خلافی هستم که فلان کس انجام داد، خجالت نمی کشد و آن را نسب تلقی می‎کند. از طرف دیگر عفیف بودن باعث تعجب می‎شود؛ این که یک کسی عفیف باشد در آن جامعه تعجب آور خواهد بود. دیگران تعجب می‎کنند و احیانا او را بی عرضه و بی دست و پا می‎دانند.

یکی از دوستان ما حدود بیست و پنج سال پیش می‎گفت یکی از خویشاوندان ما که در اروپا بود به ایران بازگشت و در ایران می‎خواست زن بگیرد. برای او یک دختر درس خوانده دارای لیسانس پیدا کردند که پاکدامن بود. طرف گفت: من این دختر را نمی خواهم ! به او گفتند به چه دلیل او را نمی خواهی ؟ گفت: چون معلوم می‎شود او دختر بد اخلاقی بوده است که در این مدت نتوانسته دوست پسر برای خودش دست و پا کند و باکره مانده است ! از باکره ماندن و عفت دختر تعجب می‎کرد و آن را نقطه ضعف به شمار می‎آورد. در چنین جامعه ای عفت موجب تعجب است.

- عرضه وارونه و ناهنجار اسلام

"و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا"

( و اسلام پوشیده شود همانند پوشیدن پوستین در حالی که وارونه شده است.)

ناوبری کتاب