صفحه ۶۲۰

به تعبیر دیگر طبقات متوسط که عبارت از کشاورزان و کاسبان جزء باشند زحمت زیادی می‎کشند ولی حاصل دسترنج آنان در اختیار طبقات حاکمه و اشراف قرار می‎گیرد و اینها استقلال اقتصادی ندارند که از زحمت و رنج خود بهره ببرند و به فقرا هم کمک کنند. این است که حاصل دسترنج طبقه متوسط جامعه، طعمه گرگانی می‎شود که از طبقات بالاتر جامعه هستند.

"و فقراؤه أمواتا": و فقرا و نیازمندان این جامعه مرده اند و دیگر توان حرکت ندارند. اگر حکومت صالح بود برای فقرا یک سهمی قرار می‎داد، اما حالا هیچ کس به درد فقرا نمی رسد.

- سقوط ارزشهای اخلاقی

"و غار الصدق، و فاض الکذب"

( و راستی فرو رفته، و ناراستی فوران کند.)

و صدق و راستی فرو می‎رود و از بین می‎رود، و دروغ گسترش می‎یابد و همگانی می‎شود.

"واستعملت المودة باللسان، و تشاجر الناس بالقلوب"

( و دوستی با زبان به کار گرفته شود، و مردم با همدیگر با دلها ستیز کنند.)

در شرایطی که حکومت به دست باطل است یکی از ویژگی های جامعه و مردم این است که دوستی با زبان زیاد مطرح می‎شود و به ظاهر نسبت به همدیگر ارادت می‎ورزند و مثلا می‎گویند: مخلص آقا هستیم، ولی در واقع و پشت سر، علیه رفیق خود کار می‎کنند و سر او را کلاه می‎گذارند؛ در حقیقت دلهای مردم با همدیگر در جنگ و ستیز است و نسبت به هم کینه دارند.

ناوبری کتاب