است؛ مثل "ضوارب" که جمع "ضارب" است. "حازب" یعنی شدید و سخت؛ "حزبه الامر یحزبه" یعنی: امر بر او شدید شد.
حادثه ها دو دسته اند: برخی حوادث بزرگ سخت و شدید هستند ولی برخی سخت و کوبنده نیستند. حضرت در اینجا حوادث سخت و کوبنده را میفرمایند. "حوازب الخطوب" هم مثل "کرائه الامور" اضافه صفت به موصوف است، و به معنای حادثه هایی است که دارای این وصف اند که سخت و شدید میباشند و شکننده هستند.
"اطراق" یعنی خاموش ماندن و سکوت کردن؛ و هم به معنای سر را پایین انداختن و به زمین نگاه کردن. عرب وقتی کسی سرش را پایین بیندازد و به زمین چشم بدوزد میگوید: "أطرق". وقتی حوادث بزرگی پیش بیاید افراد باید از کسانی درباره آنها بپرسند و با پاسخ آنان راه برایشان روشن شود و بتوانند از امواج حوادث جان سالم به در برند؛ حال اگر چنین حوادثی پیش بیاید و افراد ببینند کسی نیست که از او درباره آن حوادث سؤال کنند، مأیوس میشوند و سرشان را پایین انداخته در لاک خود فرو میروند. حضرت علی (ع) میفرماید: اگر مرا از دست بدهید و حوادث شکننده ای برایتان پیش آمد، بسیاری از سؤال کنندگان کسی را که بتواند پاسخگویشان باشد نخواهند یافت و سرشان را پایین میاندازند و در لاک خود فرو رفته و خاموش میمانند.
"و فشل کثیر من المسؤولین"
( و بسیاری از سؤال شوندگان ناتوان از پاسخ شوند.)
"فشل" یعنی ضعف و سستی؛ در قرآن آمده: (و لا تنازعوا فتفشلوا) سوره انفال (8)، آیه 46. یعنی: "و با هم نزاع نکنید که ضعیف میشوید." حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: در شرایطی که بعد از من حوادث سهمگین برایتان پیش بیاید، بسیاری از