صفحه ۶۱۱

ب - احتمال دوم که به نظر می‎آید این است که: هر باطلی برای خود یک فرهنگ و مستنداتی دارد؛ حتی کشوری که به کشورهای دیگر حمله می‎کند برای خود بهانه ها و یا توجیهاتی دارد. به عنوان مثال آمریکا مطرح می‎کند که ما می‎خواهیم در بین مردم فلان کشور دموکراسی پیاده کنیم و جلوی ظلم را بگیریم. بالاخره یک عللی برای آن باطل خودش ذکر می‎کند. براساس این احتمال معنای "فعند ذلک أخذ الباطل مآخذه" این می‎شود که حکومت باطل آن مأخذهای خودش را می‎گیرد؛ یعنی آن چیزهایی که بهانه اوست برای این که باطل را رواج دهد؛ به عبارت دیگر برای این که قدرت خود را گسترش دهد فرهنگ خود را گرفته و به مردم القا می‎کند.

"فعند ذلک": پس هنگامی که پرچم گمراهی قرار گرفت و مسلط شد "أخذ الباطل مآخذه"؛ "مآخذ" جمع "مأخذ" است. باطل فرا می‎گیرد آنجاهایی را که باید فرا بگیرد، یا باطل فرهنگ و بهانه های خود را گرفته و به مردم القا می‎کند. "و رکب الجهل مراکبه": و جهل و نادانی بر مرکب های خود سوار می‎شود؛ به این معنا که جهل و نادانی بر مردم حاکم می‎شود و در بین مردم بر اساس جهل و نادانی و خرافات و دروغها حکومت می‎شود.

- نیرومندی طاغیان و کاهش دعوتگران حق

"و عظمت الطاغیة ، و قلت الداعیة"

( و طغیان [ یا طغیانگران ] بزرگ شده، و دعوت به حق [ یا دعوت کنندگان به حق ] کم گردیده اند.)

"طاغیة" ممکن است اسم فاعل باشد که موصوف آن محذوف است، یعنی "فئة طاغیة" جمعیت طغیانگر؛ و امکان دارد به معنای مصدری باشد که در این صورت معنای طغیان می‎دهد. اساسا وزن "فاعلة" گاهی مصدر و گاهی اسم فاعل

ناوبری کتاب