صفحه ۶۰۶

"خرزة" (با فتح راء) به معنای دانه و مهره می‎آید، که البته در بعضی از نسخه ها به صورت "خرزة" (با سکون راء) آمده که غلط است. و "صمغ" به معنای شیره ای است که از درخت بیرون می‎زند و به آن می‎چسبد.

اگر می‎خواستند از کنه و باطن یک دانه و مهره به خوبی آگاه شوند آن را می‎شکستند و خصوصیاتش را بررسی می‎کردند تا ببینند حقیقتش چیست. در اینجا هم حضرت امیر(ع) در ادامه فرمایش خود و بر اساس فرهنگ آن روز و تمثیل ها و اصطلاحاتی که رواج داشته است می‎فرماید: "فلقد فلق لکم الامر فلق الخرزة": آن عالم ربانی، یعنی من، اصل حاکمیت حق را برای شما شکافته و روشن کرده ام که حکومت یعنی چه و حاکم باید چه کسی باشد؛ و به طور دقیق حکومت مبتنی بر حق و عدالت را برای شما بیان کردم. آن چنان مسائل را در این زمینه شکافتم و بررسی کردم که مانند شکافتن مهره برای شناختن باطن و بررسی ویژگی های آن بود. به تعبیر دیگر من به باطن امر احاطه و اطلاع دقیق دارم و شما مردم اگر به دنبال حق هستید باید از من پیروی و متابعت کنید.

"و قرفه قرف الصمغة"؛ "قرف" یعنی جدا کرد. صمغ و شیره ای که از درخت بیرون می‎زند اگر بخواهند بررسی و از آن استفاده کنند باید از درخت جدا کنند تا معلوم شود که چیست و مثلا نفع دارد یا ضرر؛ آن وقت آن را ذره ذره از درخت جدا نمی کنند بلکه بکلی از درخت می‎کنند که چیزی از آن باقی نمی ماند. حضرت با این تشبیه می‎خواهند بفرمایند: من همه حقایق و مسائل لازم در امر حکومت را برای شما بیان کردم و همه را تحویل شما دادم و چیزی از آن باقی نمانده است.

از این تعبیرات و تشبیهات امام (ع) می‎توان این استفاده را هم کرد که اگر کسی بخواهد نسبت به مسأله ای قضاوت کند، باید به باطن و کنه آن هم پی ببرد.

ادامه خطبه را در جلسه آینده می‎خوانیم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ناوبری کتاب