صفحه ۶۰

احترام بودند، و همین امر موجب شک و شبهه برای افراد می‎گشت.

علی (ع) در جنگ جمل با طلحه و زبیر دو صحابی بزرگ پیغمبر(ص) و عایشه همسر پیامبر روبرو بود، و پذیرش جنگ با چنین کسانی برای آنان که ظواهر امر را می‎بینند و دید عمیقی ندارند مشکل است؛ و فردی همچون امیرالمؤمنین (ع) را می‎خواهد که با اینها که دارای سابقه اند و به حسب ظاهر خوب ولی باطنشان خراب و از مسیر حق منحرف هستند بجنگد؛ و از غیر علی (ع) چنین کاری بر نمی آمد.

جنگ صفین هم با معاویه بود که خودش را به عنوان کاتب وحی و صحابی رسول الله معرفی کرده بود و در سرزمین شام حکومت می‎کرد و مسلمانان شام با او بودند. اساسا اسلام واقعی به شام نرسیده بود، از اول یزید بن ابی سفیان برادر معاویه از طرف عمر در آنجا حاکم بود، بعد از او هم معاویه بر آنها حکومت می‎کرد. اسلام شامیان از همان آغاز اسلام معاویه ای بود و اسلام را به گونه ای دیگر می‎شناختند. امیرالمؤمنین (ع) در صفین با این افراد می‎جنگید.

در جنگ نهروان هم با خوارج که خشکه مقدس و نماز شب خوان ولی منحرف بودند می‎جنگید.

به طور کلی علی (ع) با کسانی که ماسک اسلام به چهره شان زده اند و تظاهر به دین و قرآن می‎کنند ولی از مسیر حق منحرف هستند و دین را ابزاری برای رسیدن به مقاصدشان قرار داده اند می‎جنگد؛ و جنگ کردن با چنین کسانی از هر کس برنمی آید. و مثل علی (ع) است که می‎تواند فتنه ها را بشناسد و آن را از بین ببرد. لذا حضرت فرمود: فقط من چشم فتنه را از حدقه بیرون آوردم و هیچ کس جرأت چنین کاری را نداشت.

حضرت (ع) در ادامه به بیان جایگاه علمی خود پرداخته و فرمودند: "فاسألونی قبل أن تفقدونی": پس قبل از آن که مرا از دست دهید هر چه می‎خواهید بپرسید. این ادعا را حضرت بارها در مقاطع مختلف ابراز کرده اند و نقل شده که در

ناوبری کتاب