انسانیت انسان در این دنیا هنگامی کامل است که روح او کامل باشد و بدن قوی و سالم و کاملی هم داشته باشد. به تعبیر دیگر از مجموعه عقل کامل همراه با بدن سالم و کامل، یک انسان کامل به وجود میآید. مهم روح است، اما روح در این دنیا نیاز به ابزار دارد و بدن ابزار اوست. اگر انسان روح و عقل و فهم و درک داشته باشد ولی بدن نداشته باشد، در این جهان طبیعت نمی تواند کاری انجام دهد. برای این که روح در این عالم کارهای خود را با ابزار انجام میدهد، و بدن ابزار روح است که اگر نباشد روح نمی تواند کاری انجام دهد. پس این که حضرت میفرماید: شما را مشاهده میکنم در حالی که بدنهایی بی روح هستید، به این معناست که شما از نظر هیکل و جثه هیکل های بزرگ و خوبی دارید ولی دارای عقل و شعور و درک لازم نیستید. به عبارت دیگر شما باید حق و حقیقت را درک کنید و پیرو حق باشید؛ ولی گویا شما شبح و جثه بی روح و مانند مرده میباشید. انسانی که از خود اثری نداشته و بی خاصیت باشد مانند مرده است.
از طرف دیگر بعضی افراد هم گویا ارواح بدون بدن هستند. به این معنا که درک و تعقل آنان خوب است ولی تحرک ندارند. ما در انقلاب با بسیاری از این گونه افراد برخورد داشتیم که درک و تعقلشان خوب بود و مسائل را میفهمیدند ولی اهل تحرک و فعالیت نبودند. ترسو و بزدل بودند و به کار نمی آمدند. آنان حق را میفهمیدند ولی حاضر نبودند به دنبال آن بروند؛ ابزار را به کار نمی انداختند، میگفتند اگر حرفی بزنیم ما را میگیرند و زندان میکنند.
پس انسان کامل و کارآمد کسی است که هم فکر و تعقل داشته باشد و مسائل را خوب بفهمد و هم اهل تحرک و فعالیت باشد و مطابق درک و فهم خود عمل کند و حق و حقیقت را یاری نماید. بنابراین دو گروه هستند که در برابر این افراد کامل و فعال خاصیتی ندارند و چندان مؤثر نیستند: یک گروه کسانی هستند که بدن و